یادداشت مریم

مریم

مریم

1403/11/12

        داستان این کتاب برای بعضی‌ها داستان گبریل اوکه و برای بعضی‌ها داستان بت‌شبا(پسر و دختر اصلی داستان). در حالی که داستان‌های عاشقانه‌ی کلاسیک معمولا قراره برای ما داستان هر دوی این انسان‌ها باشه. اما تامس هاردی در شخصیت‌پردازی و روند داستان عشق رو جزئی از زندگی می‌کنه و شخصيت‌هاش رو در مبارزات اصلی زندگی قرار می‌ده. شخصیت خیره‌سر و بی‌پروایی در مواجهه با عشق و شخصیت وفادار به یگانه عشق زمینیش رو کنار هم قرار می‌ده و حالا امتحان‌های بزرگ و رنج‌های عظیم زندگی رو بر سرشون فرود میاره. حالا ما اینجا مثل دهقانان وسکس به نظاره می‌شینیم این مبارزات شخصی رو. تامس هاردی این رو می‌دونه که عشق تنها مبارزه‌ی زندگی نیست و گاهی حتی بزرگترینش هم نیست. ما رو در مواجهه با عشق بین شخصیت‌های خلق‌شده‌ش به سرنوشت شخصی اون‌ها علاقمند می‌کنه. اینکه زیبایی و وفاداری این دو نفر در پس مبارزات زندگی به کجا خواهند رسید.
ویرجینیا وولف درباره‌ی رمان‌های تامس هاردی گفته "هنگامی که خود را به طور کامل تسلیم آن‌ها می‌کنیم، هنگامی که تاثیر کلی آن‌ها را بر خودمان ارزیابی می‌کنیم، نتیجه مؤثر و رضایت‌بخش است. از یوغ و تنگ‌نظری تحمیلی زندگی رها شده‌ایم. تخیل‌مان گسترش و تعالی یافته است؛ شوخ‌طبعی‌مان ارضاء شده است. زیبایی زمین را تا ته نوشیده‌ایم. همچنين به مامن روحی اندوهناک و فکور رانده شده‌ایم که حتی در غمناک‌ترین حالتش با نهایت صداقت رفتار کرد و، حتی زمانی که بیشترین وسوسه‌ی خشم را داشت، هرگز شفقت عمیق نسبت به آلام مردان و زنان را فرو نگذاشت. بنابراین آنچه هاردی به ما داده است رونوشت صرف زندگی در زمان و مکانی معین نیست. بینشی است درباره‌ی جهان و سرنوشت انسان بدان‌گونه که خود را بر تخیلی توانمند آشکار ساختند، بر نبوغی ژرف و شاعرانه، بر روحی رئوف و انسانی. "
      
5

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.