یادداشت fatemeh

fatemeh

fatemeh

1404/1/8

        مدتها پیش یکی از دوستانم یه استوری گذاشت که نشون می‌داد خیلی ناراحت و اذیته. وقتی بهش پیام دادم و ازش پرسیدم که چی شده بهم گفت که به خاطر حفظ کارش، توی محل کارش مجبور شده برخلاف میلش کاری رو انجام بده که یه جورایی انجام دادنش خط قرمزی بوده که برای خودش مشخص کرده بوده.
منم در جواب بهش گفتم آره دقیقا میدونم که چی میگه. برای خودمم پیش اومده توی دانشگاه. کاری رو انجام دادم که خط قرمزم بوده؛ ولی به خاطر پاس کردن یه درس مجبور شدم انجامش بدم. بهش گفتم: توی برخورد با اینجور مسائل آدما دو دسته میشن. یه عده اونقدر جنمشو دارن که بیخیال همه چی میشن و پای حرفشون می‌مونن و تحت هیچ شرایطی اون کاری که خلاف میلشونه انجام نمی‌دن.یه عده هم میشن عین من که هرکار می‌کنن نمیتونن قید اون چیزی که درنهایت می‌خوان بهش برسنو بزنن و مجبور میشن اون کاری که خط قرمزشون بوده رو انجام بدن. آدمای دسته‌ی اول خیلی خاص و قوی و باجراتن‌. واقعا مثل اونا بودن سخته...
حالا جریان کتاب هیاهوی زمان دقیقا همینه! داستان تقابل وجدان و عقل. داستان وقتی که عقلت به خاطر مصلحتی بهت میگه کاری رو انجام بدی که از نظرت درست نیست ؛ ولی امان از وجدان که ولت نمی‌کنه و زندگیتو بهت زهرمار می‌کنه.(دوراهی ای که بعید میدونم کسی توی دنیا وجود داشته باشه که تاحالا تجربه‌اش نکرده باشه).
ماها وقتی توی همچین دوراهی هایی گیر می‌کنیم وارد کدوم دسته میشیم؟ اگه تبعات اون دوراهی فقط به خودمون ختم نشه و پای جون عزیزانمون هم درمیون باشه چی؟هیاهوی زمان کتابیه که دقیقا همچین وضعیتیو توصیف می‌کنه...
برشی از کتاب:
بزدلی کار آسانی نبود. قهرمان بودن بسیار ساده‌تر بود از بزدلی. برای قهرمان بودن لازم بود فقط یک لحظه شجاع باشی- وقتی که اسلحه را درمی‌آوردی، بمب را پرتاب می‌کردی، ضامن را می‌کشیدی، هم ظالم را به درک واصل می‌کردی و هم خودت کشته می‌شدی. ولی بزدلی مشغول شدن به شغلی بود که تا پایان عمر بازنشستگی نداشت. حتا فرصت استراحت هم گیرت نمی‌آمد . دایم باید انتظار موقعیت بعدی را می‌کشیدی. کی دوباره مجبور می‌شدی بهانه بتراشی؟ تب ولرز کنی؟ خودت را خوار و خفیف کنی؟ دوباره طعم چکمه‌ی لاستیکی را بچشی و در نهایت با خود سقوط کرده و سرافکنده‌ات کنار بیایی؟ بزدل بودن سرسختی می‌طلبید و سماجت و مقاومت در برابر تغییر- که تمام اینها دست به دست هم می‌دادند و تبدیلش می‌کردند به نوعی شجاعت.
      
9

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.