یادداشت زکیه
1400/4/19
رمانی پر از شخصیت های متنوع و فعال... البته این از ویژگی های داستان پردازی لئون تولستوی است. تعدد شخصیت هاي موجود در رمان تولستوی میتواند سبب سرگردانی خواننده شود، اما این در دوام خواندن و طی روایت مرتفع میشود و شما با اشخاص داستان کاملا همراه میشوید. در کل نمی توانم تولستوی را دوست نداشته باشم. هرچند تمام آثار او در یک اندازه و قامت نیستند، اما همگی از جمله آثار درخشان ادبیات کلاسیک به شمار میآیند. آنا کارنینا زنی صاحب کمال و صاحب جمال است که با خود بسیار صادق است. کتاب با این جمله کوبنده آغاز میشود: خانواده های خوشبخت همه مثل هماند، ولی خانواده های شوربخت، هریک بدبختی خاص خود را دارند. زنی که میداند انتخاب و عملش خلاف اخلاق اجتماعی و فردی است و به نوعی گناه آلود است ولی فرصت زیستن، آنگونه که مطلوب و گواراست، را مغتنم میشمرد و در عین حال رنج این گزینش را برخود هموار میدارد. تولستوی شخصیت آنا را بهگونه ساخته و پرداخته که آدمی میان سرزنش و ترحم بر او بر سر دو راهی میماند. و این همان دوئالیتی اخلاق است که تفلسف در آن از علاقهمندی های تولستوی است. به نظر من سروش حبیبی افتخار بهترین ترجمه از آثار تولستوی را از آن خود کرده.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.