یادداشت زهرا ساعدی
دیروز
یادم نیست کی و کجا اما خوانده بودم که محمد قاضی به زوربای ایرانی شهرت داشت. کتاب خاطرات هم گویای همین مسئله است. محمد قاضی آدمی است شوخ و شنگ و فارغ از دنیا. قاضی در بچگی زیاد سختی کشیده و در محرومیت بزرگ شده. بزرگسالیاش هم کمی سختی نداشته اما با وجودی که قاضی از مشکلاتش هم حرف زده، خاطراتش آدم را غمگین نمیکنند. همیشه چاشنی طنزی هست که زهر غم و غصه را بگیرد. به نظرم جا داشت خاطرههای بیشتری نقل شود و از سالهای آخر زندگی سریع رد شده بود که حدس میزنم احتمالا بابت بیمهریهایی است که سالهای آخر دیده بود. و صد حیف که بخش هایی از زندگی شخصی اش را از کتاب درآورده.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.