یادداشت درسا دادعلیپور
دیروز

بالاخره سراغ یکی از کتاب خاک خورده کتابخانه مادرم رفتم بخاطر جلد و موضوعش خیلی راغب نبودم که بخونمش ولی بی کاری فشار آورده بود. خیلی خوش حالم که خواندمش هر صفحه از زندگی فرنگیس که می گذشت بیشتر به قدرت عشق وطن پی می بردم. چه رازی دارد؟ نمی دانم از آن ور با اینکه هدف داستان بازگو کردن سختی ها و اتفاقات آن دوران بود از دیدگاه یک زن روستایی ساده بود اما چیز های خیلی زیادی از خود فرنگیس یاد گرفتم. قناعت، صبر، غیرت، شجاعت و خدمت به مادر و پدر و... کتاب که تموم شد، ذهنم پر از (ای کاش ها) شد. کاش می شد بغلشان کنم و تشکر کنم که ماندند و ایران را آزاد نگه داشتند. کاش می شد به آن دوره بروم و کااش می توانستم در آن درد و غمی که تجربه کردند شریک شوم و باری را به دوش بکشم تا شاید اندازه ذره ای اتمی آسان تر می شد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.