یادداشت جواد محمدنیا

تو زودتر بکش: روایت نیروهای عملیاتی و اطلاعاتی اسرائیل از 60 سال ترور
        ترور پشت ترور؛ شاید اسم مناسب‌تری برای این کتاب باشد، شاید هم نه!

خوبی این کتاب این است که مطالبش، به قلم یک اسرائیلی متعصب، برگمن، است، که هدف او، معرفی ترورها برای نشان دادن جنایات اسرائیل نبوده! هدفش چه بوده؟ به مقدمۀ کتاب مراجعه کنید.

من در این یادداشت چیزهایی را به‌عنوان معرفی کتاب می‌نویسم که از این کتاب تو زودتر بکش یادگرفته‌ام؛ البته اسمش را گذاشته‌ام معرفی کتاب!

۱. روند ترورهایی که اسرائیلی‌ها در پیش‌گرفته بودند، از همان آغاز مهاجرت‌ها  شروع شد و هیچ وقت متوقف نشد؛ البته شاید برخی سال‌ها کم‌رنگ‌تر و برخی سال‌ها پررنگ‌تر؛ اما به‌هرحال،‌ این ابزار را کنار نگذاشتند.

۲. هرچند در ابتدا بسیار اتفاق می‌افتاد که از عملیات ترور نتیجه‌ای نمی‌گرفتند یا حتی ضربه می‌خوردند، ولی از آن‌ها درس می‌گرفتند و نقشۀ جدیدی می‌کشیدند؛ از هر روشی استفاده می‌کردند، بدون هیچ محدودیت و خط قرمزی؛ از روش‌های اطلاعاتی بسیار نرم تا روش‌های بسیار خون‌بار؛ بالأخره به نتیجه می‌رسیدند!

جا دارد همینجا به دستگاه‌های اطلاعاتی ایران اشاره کنم که با وجود اقدامات فلج‌کنندۀ دستگاه‌های اطلاعاتی اسرائیل، هسته‌ای و موشکی ما نه تنها زنده مانده، بلکه هر روز پیشرفت می‌کند؛ به خودتان می‌بالید وقتی بفهمید که چطور روند ساخت موشک در مصر را از هم پاشاندند ولی صنایع هسته‌ای و نظامی ما پیش‌رفت کرد.

وقتی می‌گوییم هیچ خط قرمزی نداشتند، یعنی نگاه کنید که تروریست‌های زیر زمینی صیونیست، مأموران انگلیسی را که بنیان‌گذار اسرائیل بود، چطور ترور کردند؛ یا چطور روی خطوط قرمزی که آمریکا مشخص کرد پا گذاشتند.

دلیل ترور مأمور ارشد انگلیسی و به‌طور کلی مأموران انگلیس این بود که بگویند برای پیشرفت و حیات خودشان، حتی با دوست‌ترین‌ها تعارف ندارد، یعنی از همان آغاز به‌دنبال استقلال محض بودند.


۳. و ازین عجیب‌تر اینکه خیلی وقت‌ها، دست‌گاه‌های اطلاعاتی و ارتش رژیم با مخفی‌کاری، حتی اطلاعات حیاتی را به سیاست‌مداران و رئیس دولت نمی‌دادند و اینگونه راحت‌تر دست به قتل‌عام می‌زدند؛ البته، کشور را هم غرق در بحران می‌کردند؛ مثل کاری که شارون با مناخیم بگین کرد.

۴. اسرائیلی‌ها با عملیات تروریستی دنبال ترور رهبران گروه‌های مقاومت بودند تا بتوانند پیشروی خودشان را ادامه بدهند یا حداقل هدف اصلیشان ترور نیروهای عملیاتی بود تا مانعی برای پیش‌روی‌ها و تجاوزشان نباشند. حالا این وسط چقدر مردم کشته بشوند، برایشان مهم نبود.


۵.کار اخراج مردم فلسطینی را، به ارتش این رژیم سپرده شده بود و ارتش رژیم نیز، این وظیفه را با کشتار و ترساندن پیش برده‌است.

۶. این کتاب که به‌نوعی تاریخ رژیم صیونیستی‌ هم هست، البته از نظر ترورهایی که انجام داده، نشان می‌دهد که حرکت‌های پرتعداد ضداسرائیلی که اسرائیلی‌های معمولی -بدون هیچ مسئولیتی- را می‌کشت، آن هم در دسته‌های چند نفره، تأثیر چندانی  بر پیش‌روی اسرائیل نداشت؛

زیرا نیروهای پشتیبانی و جبران کننده، اگرچه گاهی  شکه می‌شدند، ولی سرزنده باقی می‌ماندند. ولی اسرائیلی‌ها، پشتیبانی، جبران‌کننده و رهبری فلسطینی‌ها را می‌زدند تا فلسطینی‌ها، بیش‌ترین آسیب را ببینند، کمرشان بشکند.

۷. نویسنده خیلی سعی دارد بگوید که جان مردم عادی فلسطینی و لبنانی خیلی برایشان ارزشمند است و حقوقشان را رعایت می‌کنند؛

ولی مطابق با فصل مرگ با خمیر دندان، مثلاً عملیات را در خانه به خاطر کشته شدن همسرِ فرد هدف، لغو می‌کنند اما ترور را وسط خیابان عملیاتی می‌کنند، با انفجار بمبی وحشتناک قدرت‌مند، که طی آن بی‌گناهان بیشتری کشته شدند.

حالا این غیر از آن است که در ده‌ها عملیات، بی‌گناهان زیادی کشتن یا ارتش با فلسطینی‌ها چه‌ها که نکرده‌است!

۸. اسرائیلیان متخصص پروپاگاندا هستند، البته در رتبه‌ای پس از آمریکایی‌ها. گاهی تا جایی‌ در مسائل داخلی پیش می‌روند که برای خودشان هم دردسرساز می‌شود.

۹. یکی دیگر از سیاست‌های اسرائیلی‌ها، همان اختلاف بینداز و حکومت کن است؛ همانی که غربی‌ها، بارها در ایران پیاده‌کرده‌اند.

۱۰. این کتاب را که می‌خوانیم، متوجه می‌شویم برای رسیدن به یک پست سیاسی درجه یک، چقدر باید تلاش کرده باشیم، تلاش خیرخواهانه یا تلاش شرورانه.

۱۱. در آخر هم اینکه، وقتی طرح یک کشتار و حمله شکست می‌خورد، مسئولین، دادگاهی می‌شدند و به جرم زیر پا گذاشتن حقوق بشر دادگاهی می‌شدند و آنجا بود اخلاقشان گل می‌کرد، ولی اگر پیروز می‌شدند چطور؟ هیچ! پادشاهی می‌کردند.

راستی، ترجمۀ این کتاب قرار است در چهار جلد باشد که فعلا سه جلدش چاپ شده و من فقط دو جلد از آن‌ها را خوانده‌ام.😁
با تشکر از مترجم کار درست، جناب وحید خضاب.

https://eitaa.com/nomood
      
6

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.