یادداشت سینا مرتضی قلی

        "موش ها و آدم ها"  با ایده ای قوی و در عین حال روان و ساده و با لحنی واقع بینانه و ملموس به برخی مسائل جامعه انسانی می پردازد.اعم از مشکلات و مصائب کارگری(بخصوص کارگران فصلی)،ظلم و بی عدالتی اربابان،نژاد پرستی و فلاکت رنگین پوستان ( البته سفیدپوستانی که در سطوح پایین جامعه و در طبقه کارگر قرار دارند،دست کمی از رنگین پوستان ندارند و در زیر فشار استثمار طبقه بالادستی  در حال له شدن هستند)و همچنین در خلال پرداخت به شخصیت ها،مفاهیم و مضامین عمیق روانشناختی همچون نیاز به همدلی و همنشینی و روابط ارزشمند انسانی،رویاپردازی هایی که به زندگی امید می دهد و نیروی محرکه ای  می شود برای ادامه مسیر زندگی و حسرت ها و عقده هایی که به واسطه آرزوهای به سرانجام نرسیده،شکل گرفته،آرزوهایی که اتفاقا آرزوهای پیچیده ای هم نیستند.
داستان،داستان تلخی ست.در  لابلای سطورش،پیامی منتقل می شود که گاها آنچیزی که سرنوشت انسان ها را رقم می زند،نه خودِ او و نه اختیارِ او،بلکه مجموعه ای از قدرت های ماورای قدرت انسان است که دست به دست می دهند تا جریان زندگی افراد را به دلخواه،تعیین کنند یا تغییر دهند.
حول محور شخصیت های برجسته داستان،لنی،جورج و همسر کرلی بحث فراوانی می شود  کرد.علاوه بر ویژگی های فردی هر کدام از شخصیت ها که جای بحث بسیار دارد،می‌توان  هر کدام از آنها را نمادی از  فاکتورهای یک جامعه سیاسی داست."لنی" می‌تواند نمادی از  توده مردم ،"جورج"نمادی از سردمدار ،حتی خرگوش ها ،را می توان نمادی از اهداف کم ارزشی که توده ها غالبا گرفتار آنها می شوند،دانست.حتی نوازش های لنی،می تواند  نمادی از خشم توده ها باشد،آن زمان که اهداف را غیر قابل دسترسی می بینند،آنها را قربانی می کنند...
در انتها،تصمیم سخت جورج،پایان زیبای غم انگیزی را برای داستان رقم می زند .زمانی که لنی،در اندیشه دستیابی به آرزوها و رویاهای قشنگش  به سر می برد و گویی که در همین لحظه همه  آنها محقق شده اند،جورج کار را تمام می کند.
موش ها و آدم ها از آن کتاب هاست که حیف است اگر آن را نخوانده باشید.علی رغم حجم کم،از آن دسته کتاب هاست  که حرف دارد برای گفتن،پیام دارد برای شنیدن،اثر می گذارد بر اندیشه و جای خودش را در ذهن ،طولانی مدت باز می کند.بخوانیدش...
      

23

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.