یادداشت رُز

رُز

رُز

5 روز پیش

        وقتی که توام میشم بە کلماتی کە پوشکین در کمال سادگی و در همان حال مملو از مفاهیم عمیق تاریخی، اجتماعی، روانی من را بە روسیە‌ی قرن نوزدهم فرا میخواند و طعم این مفاهیم در عصر معاصر نیز برایم آشنا هست حس می‌کنم براستی که پوشکین شاعری به‌یاد ماندنی است و به آسانی یادآوری می‌کند که ادبیات تا چه حد میتواند مرزها را بشکند و سری به درون کهن آدمیان بزند.
پوشکین پدر ادبیات مدرن روسیه دارای آثار قابل توجهی است و هر کدام جایگاه ویژه‌ای دارند اما همان‌گونه که بلینسکی منتقد روس اشاره کرده است؛ "یوگنی آنه‌گین دایرةالمعارف زندگی روسی است" در همان حال می‌توان پی برد که یوگنی آنە‌گین محبوب‌ترین فرزند خیالی پوشکین بشمار می‌رود و می‌توان حس کرد کە یوگنی آنە‌گین جدا از پوشکین نمی‌تواند باشد.

بیشتر از هر چیزی یوگنی آنەگین برای من یادآور تاثیرات مهم تفاوت محیط با شخصیت، تفکر، دیدگاه آدم می‌باشد،  که این مفهوم اساسی و بنیادی چگونه می‌تواند بر تصمیمات، تفکرات و حتی شیوه‌ی زندگی چیره شود و به‌سوی سرنوشتی نامعلوم و تاریک آدم را هدایت کند، یوگنی آنه‌گین نشان می‌دهد که چطور طرد شدن و همرنگ جماعت نبودن می‌تواند از توانایی‌ها، میل‌ها و شور زندگی بکاهد و بطور کاملا ناخودآگاه به نوعی دیگر جاری شود مانند: خشم، انزوا، افسردگی و  آلکسی تایمی، تحقیر کردن دیگری... 
و در نهایت در تنهایی عمیق خشک شود، در ادبیات قرن نوزدهم روسیه به چنین شخصیت‌هایی که بیش از عصر خویش می‌فهمیدند و پیشرو بودند و بیش از هر چیزی به حفظ هویت روسی و پرهیز از غرب‌زدگی اشرافیان و زندگی بیهوده‌یشان در همان حال از طرف جامعه درک نمی‌شدند و در نهایت دلزده و به انزوا پناه می‌آوردند؛ " آدم‌های زیادی یا روح سرگردان روسی" گفته می‌شود.

یوگنی آنه‌گین برخلاف تصور عموم خوانندگان شخصیتی بی‌احساس نیست بلکه شخصیتی است که بیش‌ از حد حس می‌کند و همین باعث می‌شود اغلب مفاهیم زندگی برایش رنگ ببازد و معنا از دست بدهد مانند: زن، کتاب، عشق و... دیگر هیچ نقابی برایش جذاب نمی‌تواند باشد حتی شراره‌ی عشق بی‌پرده‌ی تاتیانا.

تاتیانا بش از هر چیزی نماینده روح روسی و سرشت پاک زنانه و شجاعت بی‌پرده‌ی دختر روستایی در ادبیات پوشکین است همچنین نماینده شجاعتی بی‌پروا و معنادار در مقابل پوچی و بی‌ثباتی آنه‌گین است از نظر بسیاری از منتقد و نویسند‌گان از جمله داستایفسکی قهرمان رومان تاتیانا است.

دوٸل بحث جذاب و جدانشدنی از آثار پوشکین و حتی زندگی شخصی‌اش نشاندهنده‌ی بازتاب فرهنگ و شرایط اجتماعی قرن نوزدهم روسیه است، دوٸل بر سر شرف و جایگاه تو بعنوان مرد در اجتماع مفهومی که هنوز می‌توان تا استخوان حسش کرد در همین لحظه و دنیای معاصر، مفهومی که بیش از هر چیزی ناخودآگاهمان را هدف قرار می‌دهد و جایگاه مادر را در ناخودآگهمان به‌لرزه در‌می‌آورد، مفهومی که هنوز برایم سوال باقی مانده و من را از مقدس بودن زن بیزار می‌کند.

هرچه بیشتر به یوگنی آنه‌گین می‌اندیشم بیشتر به تاثیر چشمگیرش بر ادبیات کلاسیک پی می‌بریم و خود پوشکین تا چه اندا‌زه‌ای شخصیتی مهم و تاثیرگذاری است بطوری که تمام جریان‌های قرن هجده‌هم را همگرا می‌کند و تمام جریان‌های قرن نوزدهم از او سرچشمه می‌گیرد، پوشکین برای روسیه آغازگر چیزی بود که به بزرگترین میراث در غرب تبدیل شد؛ خلق کردن ادبیات کلاسیک و حفظ هویت روسی.

یوگنی آنه‌گین بخش جداناپذیر از ادبیات کلاسیک است زیرا با وجود اینکه دویست سال از نگارشش میگذرد هنوز هم زنده است و مفاهیمش همانا قابل درک کردن و فکر کردن است و در اجتماع معاصر نیز مشاهده و یافت می‌شود و اقتباس متعدد در سینما و تئاتر و اوپرا نشاندهنده‌ی جهانی بودن این رمان در عرصه‌ی ادبیات است و بازتابش در آثار بعد از آن به وضوح دیده می‌شود این اثر بطور چشمگیری به حفظ هویت یکپارچه برای تمام ادبیات کلاسیک روسیه بر جای گذاشت.

در نهایت از تو یوگنی‌آنه‌گین عزیزم به‌جا می‌ماند در ذهنم زمزمه‌ی‌:
"وقت آزادی من می‌رسد آخر آیا؟
برسیدە ست، رسیدە ست!_ ندا می‌دهم‌اش؛
گذرم بر لب ساحل، و رصدی کنم اوضاع هوا
بادبان‌ها همگی را به اشارت خوانم.
کی توانم بکنم، زیر ردای توفان، من جدل با امواج،
و بر این راه گذار از دریا
ره آزادیِ خود را آغاز؟
      
2

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.