یادداشت مهدی

مهدی

مهدی

1400/11/23

        داستان، ماجرای دختربچه‌ای‌یه که دوست داره گربه داشته باشه و با این‌که براش گربۀ عروسکی می‌خرن ولی بازم گربۀ واقعی می‌خواد؛ و از طرف دیگه، ماجرای گربۀ خیابونیِ سفیدی‌یه که از موش گرفتن و توی خیابون بودن مثِ بقیۀ گربه‌ها بدش می‌آد و دوست داره گربۀ خونگی باشه و مورد محبتِ صاحبش قرار بگیره. روزی این گربه از بالای دیوار، دختربچه‌ای رو می‌بینه که داره با یه گربۀ عروسکی بازی می‌کنه و نوازشش می‌کنه... داستان، دو ماجرای مستقل از هم رو تعریف می‌کنه که به هم می‌رسند.‏
ماجرا فقط قصه‌ست و چیزِ خاصی به‌نظرم نرسید که در کنارِ قصه‌گویی بخواد مطرح کنه.‏ و این مسأله به‌نظرم خوب نیست قصه‌ای که برای کودک تعریف می‌کنیم حاویِ فایده‌ای براش نباشه.‏

شبی برای دخترکم قصه‌شو خوندم. با این‌که دخترکم به تصویرهای کتاب دقت می‌کرد و سؤال می‌پرسید، اما کلاً بازخوردِ خاصی دربارۀ داستان نشون نداد.‏
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.