یادداشت فاطمه احمدوند

        کتاب مثل نهنگ نفس تازه می‌کنم، زندگی مادرم، خاله هایم، دوستان مادرم و شرح زندگی اکثر زنان تحصیل کرده وبااستعداد درگیر زندگی و بچه داری بود. 
تابحال هیچ کتابی را نخواندم که انقدر در متن زندگی اطرافیانم باشد که هرصحفه می‌خوانم بگویم راستی مادر خود هم همینطور.. 
وبرای دختر نوجوانی مثل من که چند ماه مانده به کنکور بعلت تعریفات زیادی که از کتاب شنیده بودم سراغش رفتم هم مانند یک چراغ بود که سوال  همیشگی ذهنم را که چطور می‌شود هم مادر وهمسرخوبی بود  وهم خانه نشین نبودوموثربود پاسخ داد. 
مستوره قصه‌ی دختری است ساکن بندر.ماننددریا همانقدر پرشور، همانقدر نشاط بخش و شگفت آور که درگیرعشقی می‌شود ومسیرزندگی‌اش به کلی تغییر پیدا می‌کند. مستوره مجبور به سکونت  در پاییتخت وتامل باخانواده ی همسرش که خانواده ای بسیار متفاوت از خانواده خودش هستند می‌شود. 
رنج می‌کشد و با ذره ذره این رنج رشد می‌کند. مستوره حالا کارمندی برجسته است که از رده های بالای دولتی هم مورد تقدیر قرارگرفته و به یکدفعه  سنگینی حضور یک فرد تازه دروجودش رااحساس می‌کند. 
مادرشدن  دوباره مسیر زندگی مستوره را باچالش های زیادی مواجه می‌کندو در نهایت او می‌تواند به چالش ها فائق آید. 

      
9

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.