یادداشت علی زارع بیدکی
1402/10/12
اگر بخواهم تکجملهایِ قیدار را بگویم، یک کلمه میگویم: «قیدار!» دومین کتابیست که از امیرخانی میخوانم. قیدار هم مثل ارمیا بسیار شخصیت محور است. همانطور که از اسم دو کتاب معلوم است. انگار زندگینامهای میخوانی از یک شخصیت خیالی. البته قیدار خیلی هم واقعی است! میتوان با قیدار زندگی کرد. امیرخانی داستان را از قصه شروع نمیکند. اول قیدار را ـ احتمالا پس از ماهها تلاش ـ خلق میکند و بعد قیدار را در موقعیتهای مختلف قرار میدهد تا ببیند «قیدار» چه میکند. به عبارتی این خودِ قیدار است که تصمیم میگیرد نه امیرخانی. خواننده هم به جای قصه، خودِ قیدار بیشتر در ذهنش میماند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.