یادداشت نوید نظری
1403/11/13

رمان تهران مخوف را میتوان نخستین رمان ایرانی دانست که در قالب یک داستان بلند، بر پایهی عواطف و ماجراجویی شکل گرفته است. از این جهت، اثری مهم و درخور توجه در تاریخ ادبیات داستانی فارسی محسوب میشود. مشفق کاظمی با انتخاب سوژهای دراماتیک و گیرا توانسته است موضوعات متنوعی را در یک رمان اجتماعی بگنجاند و بازتاب دهد. با این حال، سبک نگارش این اثر از آنچه در میان نویسندگان بزرگ ادبیات مدرن فارسی نظیر دولتآبادی، هدایت و بزرگ علوی دیده میشود، فاصلهی زیادی دارد. نثر این کتاب بیشتر به ادبیات عامهپسند دوران قاجار شباهت دارد و از نظر روایت و سبک نگارش، یادآور آثاری مانند سیاحت شرق آقا نجفی قوچانی یا روزهای خوف و وحشت حاج سیاح است. از این منظر، میتوان آن را در سنت نویسندگانی همچون الکساندر دوما در ادبیات فرانسه قرار داد، که داستانپردازی را بر تحلیلهای فلسفی و اجتماعی مقدم میدانستند، در حالی که نویسندگانی نظیر ویکتور هوگو بیشتر به مضامین عمیق اجتماعی و فلسفی میپرداختند. داستان رمان با روایت ماجراهای عاشقانهی یک جوان و تلاشهای او برای رسیدن به معشوقش آغاز میشود و در کنار آن، نویسنده به روابط دربار، وضعیت بازار، معماری تهران و جریانات سیاسی آن دوران نیز میپردازد. خواننده با مطالعهی این کتاب، فرصت مییابد که تصویری زنده از تهران قدیم و خیابانهای مهم آن به دست آورد و جایگاه این فضاها را در هویت کلی شهر درک کند. همچنین، به دلیل تأثیر جنبشهای کارگری و چپگرایانه در روسیه و نواحی پیرامونی ایران، نویسنده بازتابهایی از این تحولات را در سخنان سیاستمداران و مردم کوچه و بازار به تصویر کشیده است. با این وجود، یکی از ضعفهای اصلی رمان را میتوان در شکل روایت و نحوهی پیشبرد داستان دانست. مشفق کاظمی بیشتر از آنکه به شخصیتهای داستان اجازهی رشد و بروز بدهد، خود نقش تفسیرکننده و سخنگوی آنان را بر عهده گرفته است. این سبک روایت باعث شده که شخصیتها به جای آنکه خاکستری و چندلایه باشند، در قالبهای سادهی خیر و شر قرار بگیرند. این ویژگی، رمان را از سنت داستانهای شخصیتمحور در ادبیات روسی دور میکند و به آثار کلاسیک رمانتیک در ادبیات فرانسه نزدیکتر میسازد. قدرت اصلی این رمان نه در عمق شخصیتپردازی، بلکه در روایت جذاب و پرتعلیق آن است. همچون رمانهای دوما، تهران مخوف تعلیق و درام را از طریق ساختار روایی خود حفظ میکند، به جای آنکه بر پیچیدگیهای روانشناختی شخصیتها تمرکز کند. شخصیتها بیشتر در خدمت پیشبرد داستان هستند و در نتیجه، عمدتاً در دستههای مشخصی از قهرمانان و ضدقهرمانان قرار میگیرند، بدون آنکه به طیفهای خاکستری اخلاقی نزدیک شوند. این ویژگی آن را از سنت ادبیات روسی که بر کاوش عمیق درونی شخصیتها تأکید دارد، متمایز میسازد. با وجود این انتقادات، نمیتوان انکار کرد که داستانپردازی این رمان، بهویژه در جلد اول، گیرا، پرتعلیق و دارای فراز و فرودهای مناسب است. پرورش شخصیت قهرمان (یا به تعبیر کاظمی، "پهلوان داستان") نیز به گونهای صورت گرفته که مخاطب را با ماجراهای او همراه میسازد. از این منظر، تهران مخوف اثری ارزشمند است که آغازگر سبکی تازه در داستاننویسی فارسی بوده و خواندن آن برای هر علاقهمند به ادبیات فارسی، تجربهای مفید و هیجانانگیز خواهد بود.
(0/1000)
نگار روحانیمطلق
1403/11/14
1