یادداشت علی مصباحی
1403/8/13
کتاب در یک کلام میخواهد بگوید مشیت الهی یک انرژی پایانناپذیر برای هستی بخشی هست، و شما کافی است که به این میدان انرژی متصل شوید و آنگاه هر چه میخواهید بیافرینید از ثروت و سلامتی و شادی و... یعنی بیان دیگری از قانون جذب در اینجا هم خداوند ارادهاش تابع ارادهی انسان میشود و در مواجههای منفعلانه تنها وظیفه و کارکردش این میشود که آنچه انسان عمیقا اراده کرده را محقق سازد حال آنکه نهایت این قصه در قرآن چنین بیان شده: مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلَاهَا مَذْمُومًا مَدْحُورًا (اسراء:18) آن کس که (تنها) زندگی زودگذر (دنیا) را میطلبد، آن مقدار از آن را که بخواهیم و به هر کس اراده کنیم میدهیم؛ سپس دوزخ را برای او قرار خواهیم داد، که در آتش سوزانش میسوزد در حالی که نکوهیده و رانده (درگاه خدا) است. یعنی علامه بحث مفصلی دارد برای کسانی که با تمام وجود هم خواهان دنیا هستند، هم در عرصهی نیت و اراده و هم در عرصهی تلاش، سنت خدا این نیست که همان که خواسته را به بندهاش بدهد خداوند رب است و حکیم است و تنها ارادهی اوست که نافذ در عالم است و علت تامه برای تحقق هر پدیده در عالم وجود است لذا با وجود تمام تلاشهای ظاهری و باطنی کسانی که خواهان دنیا هستند، آن مقدار که خودش صلاح بداند را و به هر کس که خودش صلاح بداند را عطا میکند و مشخص است که این قرائت توحیدی از سنتالهی در مواجهه با خواست بندگان از زمین تا آسمان با ادعاهای مطرح شده در این کتاب تباین و تضاد ذاتی دارد. فارغ از این اشکال و انحراف اعتقادی عمیق و بزرگ در نگاه به هستی و خداوند در این کتاب و امثالش وجود دارد، یک اشکال و ایراد و اثر مخرّب بزرگ دیگرش این است که مخاطب را به یک سرابی امیدوار میکند که حقیقتی ندارد، شخص با امید به این وهمیات ادعایی شروع به عمل میکند و وقتی با نتایج روبهرو میشود دلسرد و ناامید میشود و حتی ممکن است اصل عقایدش نیز دچار تشکیک شود! وقتی هم گفته میشود تعالیم در عمل نتایجی بسیار متفاوت دارند پاسخشان این است که شما درست انجام ندادهاید که نتایج نشده آنچه باید میشده!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.