یادداشت فاطمه عباسی

سال های عطا: روایت داستانی از سرگذشت عطاءالله قادری، یک نجات یافته از بهائیت
        صوتی ایرانصدا
لطفا این کتاب را شانه به شانه‌ی کتاب "تشکیلات بهشتی" پیش ببرید! به دو جهت 
یک: تشکیلاتی مسموم در بهاییت جریان دارد که اینجا خیلی خوب با آن آشنا می‌شوید.
همه‌ی بهایی‌ها شناسه دارند و رده بندی تشکیلاتی و وظیفه و اینها. سازمان منافقین‌طور!
جاسوسی هم می‌کنند و به قول دوست نجات‌یافته از بهاییت ۹۹درصد تحریم‌های ایران به بهایی‌ها برمی‌گردد.
در ظاهر همه‌ی ادیان را قبول دارند و در باطن هیچ دینی جز خود را قبول ندارند. برای جذب کسی از هر دینی هم برنامه‌ی خاص آن فرد را دارند.
یک سری مشاغل خاص در ایران هم دست اینهاست! احیانا از آنجا می‌توانند گلوی کشور و دولت را بفشارند.
بیت‌العدل با پول بهاییان ایران راه افتاده! پیش از انقلاب حداقل یک معاون وزیر در یک وزارتخانه باید بهایی می‌بوده است. ثابت پاسال، هژبر یزدانی، پرویز ثابتی، ابوالحسن ابتهاج، حبیب القانیان، منصور روحانی، ناصر گل سرخی، عبدالکریم ایادی بهایی بوده‌اند و بخشی از نفوذ بهاییت در سطوح بالای مدیریتی ایران پیش از انقلاب اسلامی در سری مستند "خیابان داور" قابل رصد است.
این نکات هم شاید جالب باشد که سر میرزا کوچک‌خان توسط معاون بهایی اش بریده شد و عاملان اصلی اعدام شیخ فضل الله نوری همین بهایی‌ها بودند‌.
خیلی جالب است که این دم و دستگاه و تشکیلات بهایی‌ها در رژیم صهیونیستی از مالیات ممنوع اند؛ البته از طرفی حق تبلیغ آیین خود را ندارند. جالب‌تر است که رابطه‌ی بهاییت و کومله هم خوب بوده است!
البته تناقضات بهاییت هم در این کتاب آشکار می‌شود.

دو: ممکن است کمی توی سر خودتان بزنید که اسلام به این عزیزی هست و ثمره‌اش منم؟ خیلی عقبم...
مثلا این وسط می‌بینید که بهایی‌ها در برنامه مطالعاتیشان قرآن و نهج البلاغه و انجیل و مکاشفات یوحنا و اوستا و اینها دارند و از هر دینی باید بخشی را بیاموزند و آن وقت ما هیچ! ما نگاه!
به این سبک عقب ماندن خودمان یک جای دیگر هم پی برده بودم که همیشه برایم جای فکر دارد که چرا.
حاج قاسم که تازه شهید شده بودند، برشی از یکی از شبکه‌های صهیونیستی در تلویزیون پخش شد که مال چند سال قبل بود و آنجا شخصیت سردار را بررسی می‌کردند و عکس نوجوانی سردار در آن برنامه بود. واکنش من این بود که این لعین‌ترین‌ها سرداران دشمن خود را می‌شناسند و ما نه تنها ژنرال‌های آنها را نمی‌شناسیم که سرداران خودمان را هم نمی‌شناسیم! یک آدم حسابی کاری و به در بخور، چه سردار، چه دانشمند، چه سیاسی، چه معلم یا هر شغل دیگری باید شهید بشود که او را بشناسیم و به این نتیجه برسیم که نه بابا این قدر که آن دوست تاکسی‌ران می‌گفت وضعیت خراب نیست و آدم‌های کاری هستند! 

طولانی شد. عذر تفصیل!

      

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.