یادداشت زینب سادات رضازاده
1402/8/24
داستان لذت بردن از چیزهایی ساده زندگی بود، شاید هر سال هم تکرار شود، بهار، تابستان، پاییز و زمستان اما خوک کوچولو از همه این تکرار ها لذت میبرد. داستان دوستی و کاری مهم برای دوست کردن هم بود، عنکبوتی که دوست خوک کوچولو بود و حالا حاضر بود برای دوستی شان از خود بگذرد، سخت تلاش کند و جان او را نجات دهد. و بعد نوبت خوک کوچولو بود که کاری برای عنکبوت بکند.. کتاب برای کودکان مناسب بود و پر از حس زندگی و نوع دوستی بود.
2
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.