یادداشت طاهره راهی
1402/4/6
به نام خدای خوبم . برای من بوسنی از فیلم «خاکستر سبز» ابراهیم حاتمیکیا آغاز شد. ابتدای دهه هفتاد، سال ٧٣ زمانی که تنها کلاس سوم دبستان بودم؛ با آن فاطیمای زیبا که هنوز هم برایم فرشتهای دستنیافتنی است و آن چشمهای سرشار از عشق، شوق و دلتنگی عزیز. شاید عشق هم برای من از آنجا آغاز شده باشد، نمیدانم. اما بوسنی برای منِ دخترک هشت نه سالهی ایرانی، جنگی بود که هم دلیل وصل شده بود و هم مانع وصل. شاید به واسطه همان عشق، من همواره دوست داشتم بوسنی را ببینم، هنوز هم ❤️ گمانم در همان فیلم بود شاید هم در فیلمی دیگر، که کموبیش دانستم چه بر سر زنان مسلمان بوسنیایی آمده،چیزی که به گفته یکی از همان زنان، به حکم شرم یا ترس. هیچگاه عریان گفته نشد، اما الهام بنعباس توانسته روایتهایی تکاندهنده از آن آزارها را، هرچند کم و جزئی بیان کند. کتابی که نه از زاویه دین، که از زاویه انسانی سند جنایتی است فراموشنشدنی، کتابی تلخ اما واقعی که پس از خواندنش، سخت میتوانید فراموش کنید. . هیچوقت پیاش را نگرفته بودم که صربها چه دینی دارند، گویی در ذهنم حک شده بود صربها نیز چون اسرائیلیان، یهودیاند یا شاید هم بیدین؛ اصلاً گمان نمیکردم مسیحیان لطیف که اینقدر از حضرت مریم و مسیح میگویند و خدا در قرانش اینگونه از آنان سخن گفته، چنین جنایتهایی را مرتکب شده باشند، آن هم در قرن ٢٠! .
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.