یادداشت صدرا..
1404/3/26
طبق گفته سید علی خامنه ای درباره علی صفایی ، ایشان در تفسیر صاحب سبکاند ، همانطور که علامه طباطبایی. این کتاب یکی از بهترین مثال ها برای این موضوع است ، زیرعنوان کتاب «تفسیر سوره توحید» است که پیش داوری ذهنی ای را برای خواننده - و یا حداقل شخصی مانند من - ایجاد میکند که به هیچ وجه شبیه محتوای اصلی کتاب نیست. کتاب ، اول درباره روشی صحبت میکند و سپس به شرح این روش میپردازد. روشی که در اولین برخورد به من احساس پاسخ یافتن برای تمام سوالاتم را داشت. عین صاد خاطره ای از پاسخ دادن به یک دوست تعریف میکند ، میگوید مهمتر از سیر مطالعاتی و چه بخوانیم و... ، سیر فکری و چگونه به سوالات بیندیشیم و آن هارا ساماندهی کنیم است. او از زاویه ای نسبتا متفاوت و غریب برای خواننده نوپایی مثل من وارد بحث خدا میشود ، او اول با نیم نگاه و نقدی به نظریات مارکسیست ها ، جلوه ای از خدا را تصویر میکند و سپس با نگاه به سوره توحید این جلوه را دقیق و دقیق تر میکند و این از نظر من همان سبک تفسیری صفایی است ؛ سبکی که به جای شرح بیشتر و بیشتر آیه ها ، آیه هارا آینه ای میبینید و با آن آینه اشکال ها و مسئله هارا روشن میکند. نیمه دوم کتاب آن چیزی است که در نگاه اول برای من ناامید کننده بود : خبری از آن پاسخ هایی که انتظارش را داشتم نبود، استدلال ها به قوت قبل قبل نبود و توضیحات سریع میشدند. اما این همان چیزی است که این کتاب را خاص میکند ، این همان عقیده نویسنده است که : این کتاب جای پاسخ ها نیست ، جای روش هاست. خبری از ماهی نیست و هرچه هست قلاب و طعمه است. در پایان ، از این کتاب شاید نتوان مطالب زیادی دریافت کرد ، اما یک چیز دارد و هدفش هم همان یک چیز است : کتاب روش جدید برای شناخت خدا دارد ، روشی که پایه و اساسش سوره توحید است. شاید هر فرد مومن یا بی دینی ، از خواندن این کتاب در وجودش لرزشی احساس کند و بنظر من این لرزش ، ارزش وقت گذاشتن را دارد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.