یادداشت
1401/4/11
«یادداشت های زیر زمینی» اثر فئودور داستایوفسکی، یک رمان معمولی نیست،کتاب از دو قسمت تشکیل شده که بخش اولش حتی داستان نیست! در بخشاولاین اثر که از پر بحث ترین آثار داستایوفسکی بهشمار میرود نویسنده به بررسی و تحلیل گونه ایاز روشنفکران عصر خود میپردازد و بهشدت از متد فکری انها انتقاد می کند(شبیه کاری که جلال آل احمد در یک از کتاب هایش انجام داد)،در بخش دوم با دو ماجرا مواجه می شویم، در اینجاست که با ناقهرمان قصه که فردی به غایت روان پریش و اهل تعقل و تحلیل و مضطرب می باشد آشنا می شویم. گزاره های متناقض و تصمیم گیری های در لحظه و فوران احساسات ژرف و خشم و عصیان ناگهانی او به بهترین شکل ممکن رویاعصاب خواننده راه می رود! و من را به یاد قهرمان داستان «ناطور دشت» انداخت. اینکهاخلاق چیست؟مبدا آن چیست؟مروت،شهامت،تواضع،احترامبه خود در شرایط مختلف زندگی چه معنا و مفهومی می یابند و عقلانیت کجا کارکرد مناسب خود را دارد؟ شاید از مهمترین دغدغه های فکری نویسنده برای خلق این اثر بوده است. شخصیت عاقل و اهل فکر داستان که براحتی در مواجهه با یکدختر هرزه تمام شخصیتش را می بازد و خود راحقیر تر از آن دختر می یابدو تمام ظرافت ادبی و زیبا شناسی و تفکرش را که پوششی برای فراموش کردن نقایص ذاتی خود قرار داده بود به یکباره بی معنا می بیند. تا قعر موجودیت سقوط کردن و شکست خوردن و عیان دیدن روح خود و بزنتافتن این برهنگیشخصیتی و همانندی اش را با دیگران ،همانا و اذیت شدن ذهن مخاطب از این بیقراری ها همان. پ: مطالعه ایناثر ژرف را به همه توصیه نمیکنم،مخصوصا اگر نمیخواهید پس از مطالعه آن حالتان خراب شود! پ۲:ترجمه واطلاعات خوبی که با همت اقای آتش برآب در اختیار خواننده قرار میگیرد،در نزدیک شدن مخاطب به دوران نگاشته شدن این اثر کمک شایانی می کند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.