یادداشت مهدی کربلایی

        پوست کتاب مهیبی‌ست، عظمتی خاص دارد و سرشار از رنج است. این رنج زاییده جنگ است. اختراعی هراسناک از بشر که حد غایی رذالت است. حال این جنگ جز تصویر کشتار، لحظات تاریکی را بر صحنه تاریخ خلق کرده است. مالاپارته که در بطن همین نمایش عظیم کشتار بوده و در لحظات مرگبار آن زیسته، دست به خلق رمان پوست زده است. داستانی که راوی‌اش هم خودش است و سیری داستان کابوس وار روایت می‌کند. تا خواننده به قسمت می‌رسد که معنی پوست بر او آشکار می‌گردد. پوستی که هم بیرونی‌ترین لایه جسمانی ماست و هم نمادی از کم ارزشی جان در برابر جنگی بزرگ... و گاهی پوست سدی است بر بکارت، نکته‌ای که اساس داستان را شکل می‌دهد. 
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.