یادداشت محمد صادق جوادزاده

        
خرگوش‌ها و... راجب دنیا و جامعه‌ای هست که بر پایه اعتقادات و ترس‌های از پیش تعیین شده پیش می‌ره.

جامعه‌ای که اونقدر در اون کارها بدون تحقیق و آزمایش انجام شده که همه باور می‌کنن کارهای درست، همون چیزهاییه که بهشون گفته شده.

اونقدر این باورها پایدار هستن که مخالفت با اون‌ها و ایجاد تغییرات، با مجازات همراهه. 

ماجرا درباره‌ی یه جامعه‌ی خرگوش‌هاست که توی یه حکومت دیکتاتوری زندگی می‌کنن و توسط مارهای بوا کنترل می‌شن. این مارها به‌نوعی نماد قدرت و سرکوب هستن، در حالی که خرگوش‌ها نماد مردم عادی و مطیعن. کتاب با یه لحن طنز، پوچ‌گرایانه و درعین‌حال تلخ، روی مفاهیمی مثل استبداد، اطاعت کورکورانه و ماهیت قدرت دست می‌ذاره.

داستان با اینکه فانتزی‌طوره، اما یه نقد سیاسی و اجتماعی قوی از جوامع سرکوب‌شده ارائه می‌ده و نشون می‌ده که چطور قدرت مطلق، جامعه‌ای از ترس و تسلیم ایجاد می‌کنه. سبک نوشتار اسکندر تند و تیزه، اما زیر این ظاهر طنز، یه حقیقت تلخ و گزنده درباره‌ی سیاست و حکومت پنهانه.

      
2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.