یادداشت فاطمه سادات مظلومی

        کتاب دشواری را دشوار خواندم. گاهی با اشک، گاهی سردرد، گاهی لبخند... کتاب، کتاب رنج و امید است. کتاب ایمان و صبر. باید با اهالی مقاومت دمخور بوده باشید تا روایت‌ها را باور کنید وگرنه گاهی ممکن است خیال کنید نویسنده اسطوره سازی کرده!
کتاب به لحاظ قلم ساده و بسیط است، نویسنده خودش را از وسط ماجراها بیرون کشیده و بیشتر شبیه یک دوربین عکاسی صحنه‌ها را بازسازی و جمله‌های راوی را بازنویسی کرده و گاهی حتی شاید فقط ترجمه!
کتاب حرف زیاد برای گفتن دارد اما زخم وقایع آنقدر عمیق است که باید با احتیاط خواندنش را توصیه کرد.
کتاب را دوست داشتم
برای ثبت جنایتی غریب در قرن بیستم
برای آنکه بدانم اهل مقاومت بودن چگونه است
و مهم تر از همه اینکه چگونه فرزندانم را سرباز مسلمان شیعه تربیت کنم!
کتاب را جز یکی-دو روایت، مادران و همسران جانبازان پیجری روایت کرده اند... جانبازانی که بعد از یک تصمیم وحشیانه و یک جنایت جنگی توسط رژیم صهیونیستی، تا همیشه از داشتن چشم و دست محروم شده اند... 
ماجرا، ماجرای لحظه‌ی انفجار ۴۰ تا از ۴هزار پیجر است...
      
28

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.