یادداشت عین راء

عین راء

عین راء

دیروز

        این کتاب به گمانم دومین کتابی است که از آقای سعید علامیان می خوانم. جلد اول کتاب خاطرات محسن رفیق دوست را قبلا خوانده بودم و این دومین کتاب است به گمانم. این دو کتاب که در فضای تاریخ شفاهی است و نویسنده در این کتاب البته کمی از تاریخ شفاهی محض فاصله گرفته و بین داستان و تاریخ شفاهی مانده است. یعنی کمی حالت داستان وار به خود گرفته اما بدون پرداخت های داستانی و ادبی. مدام در بین کتاب داشتم فکر می کردم که اگر این حجم از اطلاعات دست کسانی مثل حمید حسام می رسید، چه شاهکاری از آن خلق می شد و چه قدر مردم عادی می توانستند از آن استفاده کنند. نه اینکه تاریخ شفاهی نپسندم که خیلی دوستش می دارم ولی به گمانم این اطلاعات باید فرآوری بشود و در قالب داستان به مردم عرضه. این مطلب سرجای خودش که هنوز هم پس از اتمام این کتاب، این نظر را دارم. اما در اواخر کتاب مطمئن شدم که چه خوب که این کتاب را بدون حالت داستانی و با این سیری که نویسنده تنظیم کرده است خواندم. چرا؟! توضیح می دهم.

نویسنده از گوشه و کنار، مطالب مختلفی را جمع آوری کرده و نقل قول اطرافیان شهید باقری را بیان می کند. برخی مصاحبه های مستقیم خود نویسنده است و گزینش از دیگر کتاب های نویسنده و برخی هم مربوط به گذشته است و جمع آوری کرده است آن ها را. این سبک کتاب است. نویسنده سعی کرده خیلی وارد جزئیات عملیات ها نشود و به گمانم برای من، این حرکتش بهترین چیزی بود که می توانست اتفاق بیفتد. اگر وارد جزئیات بیشتری می شد که خب من سردرنمی آوردم و حجم کتاب هم طولانی تر می شد و اگر خیلی داستانی می شد هم نکته ی مهمی که من از این کتاب فهمیدم از دست می رفت. چه نکته ای؟! حسن باقری کارش شناسایی بود. دقیق! ریز به ریز. دشمن را تحلیل می کرد. رصد می کرد. حتی می دانست کدام فرمانده شجاع دشمن کِی به مرخصی می رود! و این آن نکته است که به نظرم می ارزید من آن را لمس کنم. کتاب مکرر از این مسئله صحبت می کند و قشنگ مطلب را برای مخاطب جا می اندازد. یعنی فکر کنم اگر این نکته را از حسن باقری یاد بگیریم و به زمان حال تعمیم بدهیم، نکته نابی باشد و راهگشا. گرچه که تا الان می دانستیم ولی التفاتی که این کتاب نسبت به این نکته می دهد، فوق العاده است. 

شخصیت حسن باقری که نیاز به تعریف ندارد. این کتاب، خیلی خشک مطالب را بیان کرده. خاصیت تاریخ شفاهی هم همین است راستش. نه هیجانی و نه اندوهناکی خاصی! ماجرای ازدواج حسن باقری اگر دست حمید حسام بود! ماجرای انگشتر همسرش که گم شد! ماجرای شهادتش. این ها را چه شاهکاری می آفرید. ولی نویسنده نخواسته وارد این عرصه بشود. که تاکید می کنم کار خوبی کرده است. 

کتاب حجیم است. متمایل به تاریخ شفاهی. بدون بالا و پایین های مرسوم داستانی. تعلیق ندارد! و همه این ها در کنار هم یعنی شاید هرکسی با این کتاب ارتباط برقرار نکند ولی اگر کسی ارتباط برقرار کند، نکات خیلی خوبی گیرش می آید که به درد امروز هم می خورد.
      
20

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.