یادداشت فاطمه شاهواری

سرباز ناساز
         داستان کتاب:
یه سربازی گم شده(مفقود الاثر) ، مادرش از یه جانباز دیگه میخواد که پسرش رو براش هر طور که شده پیدا کنه! و باور داره که پسرش زنده است:') 
این آقای جانباز(یه دستش رو به قول خودش جنگ ازش گرفته) با سرنخ‌های کوچیک و بزرگ می‌ره دنبال این سرباز بگرده و پیداش کنه و با ماجراهای عجیبی مواجه می‌شه. ماجرای عمیق و بسیار قشنگ عاشقانه‌ این سرباز، ردپای اون در جبهه‌های مختلف و... 

من در یک بازه سنی کلی کتاب درباره جنگ دفاع مقدس خوندم، از نورالدین پسر ایران و پایی که جا ماند و این‌ها...
این کتاب هم یک کتاب جنگی بود، اما جنگ جهانی اول.
نقاط اشتراک "جنگ" برام خیلی جالب بود. 
مثلا ما برای روحیه دادن به سربازها انواع مداحی‌ها و هیئت‌ها رو داشتیم، اونا هم شراب و شب نشینی و... 
یا تفاوت‌هامون به دلایل پیشینه‌ی مذهبی یا فرهنگی در مواجهه با مجروح، اسیر و...

بسیار کتاب قشنگی بود، خیلی وقت بود انقدر یه کتاب بهم نچسبیده بود. ساعت 1.30شب تمومش کردم و واقعا آخراش از شدت هیجان و انواع و اقسام احساسات مختلف میخواستم کتاب رو پاره کنم! :))) 

بسیار کتاب قشنگی بود و در عین حال خیلی تلخ بود! 
جملات  قشنگ و عمیقی داشت. کلمات و جملاتش احساسات و عواطف رو درگیر می‌کرد.

روند کتاب سریع بود و اصلا خسته‌کننده نبود، بلکه من خودم جلوی خودم رو گرفتم که در 2 ساعت نخونمش و بذارم با آرامش بخونم(گذاشتم دم بکشه به‌اصطلاح) 

تجربه جنگ در ایران و خوندن از جنگ، تجربه‌مون از دیدن بازمانده‌های جنگ، جانبازها و... باعث شد خیلی با این کتاب راحت ارتباط برقرار کنم. 

ترجمه خیلی روان و خوبی داشت.
یک نکته ترجمه‌ای خیلی جالب رو یکی از بچه‌های پاتوق بهش اشاره کرد، اینکه اسم کتاب le Soldat Desaccordeبه فرانسوی یعنی نافرمان، و یه حالتی که آهنگ از ریتم خارج می‌شه و آقای گودرزی خیلی دقیق نام‌گذاری کردن: سرباز ناساز 

پاتوق کتاب‌بازها-جلسه کتاب "سرباز ناساز" 28 آذر 02


      

31

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.