یادداشت فرهاد کریمی

والنتینا: تابستان گذشته در چولیمسک
        اولین نمایشنامه ای بود که از وامپیلوف خوندم و حقیقتا خوشم اومد. داستان کتاب در چایخانه ای در نقطه ای دور افتاده از روسیه اتفاق میوفته. چندین شخصیت کلیدی در داستان وجود داره ولی به نظر من به غیر از والنتینا که اسم کتاب هم از روی اون گرفته شده, شخصیت شامانوف به نظرم کاراکتر اصلی داستان بود. یک بازرس منزوی و شکست خورده که برای فرار از این بحران روحی به این نقطه پرت و دور افتاده اومده. داستان چندین نکته و مفهوم مهم در بطن خودش داشت ولی برداشت مهمی که من از بین همه اونا داشتم موضوع شانس یک بار در خونه آدمو میزنه بود. اگر استفاده کردی که کردی اگر نه قضیه تموم شده هست و دیگه تلاش بیهوده برای به دست آوردنش نداشته باش.
در کل ترغیب شدم کتابای دیگه این نویسنده رو بخونم و ببینم دیگه چه حرفایی برای گفتن داره.
      

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.