یادداشت سه‌یده‌وان

کتابفروشی
        کتابفروشی موریساکی یه آغوش گرم بود وسط سرمای زندگی (البته وقتی که دارم این یادداشت رو نگارش میکنم، وسط گرمای تابستون هستیم)
بین کتابای کهنه و خاطره‌دارش، کم‌کم خودمو پیدا کردم.
یاد گرفتم همیشه لازم نیست بجنگی، گاهی باید فقط بمونی و بخونی.
برای من، اون کتابفروشی یه تکه از آرامش واقعی بود.

کتاب خوندنی بود و یه حس تازه ای از ادبیات ژاپن گرفتم، خودم قبلا کتاب هایی از هاروکی موراکامی خونده بودم ولی این یه چیز جدید بود...

      
57

14

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.