یادداشت سهیدهوان
1404/5/5

کتابفروشی موریساکی یه آغوش گرم بود وسط سرمای زندگی (البته وقتی که دارم این یادداشت رو نگارش میکنم، وسط گرمای تابستون هستیم) بین کتابای کهنه و خاطرهدارش، کمکم خودمو پیدا کردم. یاد گرفتم همیشه لازم نیست بجنگی، گاهی باید فقط بمونی و بخونی. برای من، اون کتابفروشی یه تکه از آرامش واقعی بود. کتاب خوندنی بود و یه حس تازه ای از ادبیات ژاپن گرفتم، خودم قبلا کتاب هایی از هاروکی موراکامی خونده بودم ولی این یه چیز جدید بود...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.