یادداشت مرتضی داوری

کیمیای سعادت: ربع عبادات و ربع معاملات
        گاهی می توان شرحی دلکش از برخی بیت های حافظ را در کتاب «کیمیای سعادت» نوشته امام محمد غزالی که سیصد سالی پیش از حافظ می زیست، دید.
✅ حافظ در غزلی چنین می گوید:
سر و زر و دل و جانم فدای آن یاری
که «حق صحبت» و عهد وفا نگه دارد 
همچنین در غزلی می سراید:
«حقوق صحبت» ما را به باد داد و برفت
وفای صحبت یاران و همنشینان بین

✅ امام محمد غزالی(۴۵۰-۵۰۵ق)، در کتاب ارجمند «کیمیای سعادت»، در جلد نخست، به این «حقوق صحبت» اشاره می کند و آنها را به تفصیل نام می برد. از نظر وی، این حقوق صحبت، ده حق است که در صص ۴۰۱-۴۱۳ از تصحیح حسین خدیو جم آمده است. «کیمیای سعادت» در چهار رکن، تنظیم و تبویب شده است که نام آنها ارکان مسلمانی است، و هر رکن بر چند اصل استوار است:

رکن اول در عبادات؛ رکن دوم در معاملات(همچون: آداب طعام خوردن، نکاح و کسب و تجارت و شناختن حلال و حرام و گزاردن حق صحبت با خلق و ...)؛ رکن سوم در مهلکات؛ رکن چهارم در منجیات.

 اصل پنجم از رکن دوم(معاملات)، در گزاردن حق صحبت با خلق و نگاه داشتن حق خویشاوند و همسایه و بنده و نگاه داشتن حق دوستان و حق درویشان و برادران برای خدای است که شامل سه باب است. اینک برای دریافت بهتر و ژرف تر دو بیت یادشده حافظ، چکیده ای فهرست وار از این اصول ده گانه «حقوق صحبت» به شما تقدیم می شود: 

«و این حقوق از ده جنس است:

✅ حق اول مال است. و درجه بزرگترین این است که حق وی را تقدیم کند و ایثار کند. درجه دوم آنکه وی را همچون خویشتن دارد، و مال میان خویشتن و وی مشترک داند، و درجه بازپسین آن است که وی را چون غلام و خادم خویش داند: آنکه از وی به سر آید، در حاجت وی کند، بی آنکه وی را بباید خواست؛
✅ حق دوم یاری دادن بود در همه حاجتهایش پیش از آنکه درخواهد و بگوید؛
✅ حق سوم بر زبان است، که در حق برادران نیکو گوید، و عیوب ایشان پوشیده دارد، ... و سر وی هیچ آشکارا نکند، و زبان از اهل و فرزند و اسباب وی کوتاه دارد، و اگر کسی در وی قدح کند(عیبی بگوید) با وی نگوید که رنجی به وی رسانیده باشد؛
✅ حق چهارم آنکه به زبان، شفقت و دوستی اظهار کند؛
✅ حق پنجم آنکه هر چه بدان حاجتمند باشد در علم و دین، وی را بیاموزد، که برادر را از آتش دوزخ نگاه داشتن اولیتر از آنکه از رنج دنیا؛
✅ حق ششم عفو کردن از زلت(خطا) و تقصیر؛
✅ حق هفتم آنکه دوست خود را به دعا یاد داری _هم در زندگانی و‌ هم پس از مرگ_ همچنین فرزندان وی را و اهل وی را، و چنان که خود را دعا کنی، وی را نیز دعا کن؛
✅ حق هشتم وفای دوستان نگاه داشتن است. و معنی وفاداری یکی آن بود که پس از مرگ از اهل و فرزند و دوستان وی غافل نباشی؛
و دیگر وفا آن بود که هر که به دوست وی تعلق دارد_ از فرزند و شاگرد و بنده_ بر همه شفقت کند؛
و دیگر آنکه اگر گاهی حشمتی و ولایتی فرا رسد، همان تواضع که می کرد نگاه دارد، و بر دوستان تکبر نکند؛
و دیگر وفا آن بود که دوستی بر دوام نگاه دارد و به هیچ چیز بنبرد؛
و دیگر وفا آن بود که تخلیط( دو بهم زنی) هیچ کس در حق او نشنود.
و دیگر وفا آن بود که با دشمن وی دوستی نکند، بلکه دشمن وی را خود دشمن خویش داند؛
✅ حق نهم آنکه تکلف از میان برگیرد و با دوست همچنان بود که تنها باشد؛
✅ حق دهم آنکه خویشتن را از همه دوستان کمتر شناسد و از ایشان هیچ چیز چشم ندارد».

باری، به گفته حافط:
 سر و زر و دل و جانم فدای آن یاری
که «حق صحبت» و عهد وفا نگه دارد

آدرس کانال من در ایتا:
@joreeha1
      

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.