یادداشت سعید بیگی
1403/12/9
نثر مترجم؛ خوب و خواندنی است و ویراستاری اثر هم خوب است. کتاب از 14 بخش تشکیل شده است که در هر بخش ماجراهای جالبی را میخوانیم. راوی و قهرمان داستان، دختری جوان به نام قمر است که همراه خواهر دوقلویش شمس، در پای کوهی در ناحیهای از فلسطین و نزدیک روستای پدریش متولد میشود و بعد به همراه پدر و مادرش به آن روستا میروند و ... . داستان از سفرهای قدیمی با کشتی و کاروان و دزدان دریایی و راهزنان خشکی بسیار میگوید. اما هر چه تلاش میکنی که آن روزها را مجسم کرده و بپذیری، به نظرم حتی با چسبی قوی هم نمیشود! هدف من از خواندن این کتاب، آشنایی با نویسندهای فلسطینی بود که در جای خود ارزشمند بود و مطالب خوبی خواندم و استفاده کردم. اما کتاب در حال و هوای خود، نه به روزگاران گذشته زیاد میچسبد نه به روزگار ما. داستان ماجراهای خیالی بسیاری دارد و حتی با وجود تخیل قوی نمیتوان پذیرفت که کاملا اتفاقی یک زن بتواند به هر جا که وارد میشود، به گروهی آدم خوب بَر بخورد و کمکشان کند یا آنها کمکش کنند و دردسرهایش به سادگی تمام شده یا کم شود. این داستان برای نوجوانها شاید خوب باشد، البته من آن هیجان بالا و لازم را که مناسب نوجوانان باشد، در این کتاب کمتر دیدم. شاید دلیل آن این باشد که نویسنده یک خانم است و این ماجراها را حتی در نبرد دزدان دریایی هم بسیار لطیفتر کرده است. و نکتۀ دیگر اینکه خانم نمر، خودش هیچ تجربهای از این ماجراها نداشته و همه را با تخیل خودش نوشته است و دقت نکردن به جزئیات مکانها و رویدادها و توصیف مطالب به طور کلی و سَرسَری و گذرای آنها، نشانگر این مطلب است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.