یادداشت

Haniyeh

Haniyeh

1403/1/15

خانه ای که در آن مرده بودم
        کتاب خوبی بود. تقریبا ۲۰ درصد اول کتاب برام جذابیت نداشت اما باقی کتاب رو بی وقفه خوندم و کشش لازم رو در خودش داشت. ژانر کتاب کاراگاهی و رازآلود هست.

داستان درباره دختری به نام سایاکا هست. دختری که ازدواج کرده و فرزندی داره و مدتی میشه که پدرش از دنیا رفته. سایاکا نمیتونه باور کنه مرگ پدرش طبیعی بوده چون اون رو در حال رفت و آمدهای عجیبی دیده که پدرش هیچوقت توضیحی درموردشون نداده. پس با یک کلید و نقشه‌ای که از وسایل پدرش به جا مونده، به سراغ دوست قدیمیش در دوران تحصیلش میره و ازش میخواد بهش کمک کنه تا راز کلید و خانه نشانه گذاری شده در نقشه رو بفهمه. اما دلیلش برای رفتن به اون خونه، فقط راز مرگ پدرش نیست. بلکه کودکی فراموش شده سایاکا نیز هست. اولین خاطره سایاکا مربوط به اولین روز مدرسه در کنار مادرش هست اما قبل از اون رو به خاطر نداره. تنها چیزهایی رو از اون دوره میدونه که پدر و مادرش براش تعریف کردن اما نیاز داره درباره گذشته خودش بیشتر بفهمه تا دلیل یکسری اتفاقات در زندگیش رو متوجه بشه. پس به همراه پسری که زمانی اون رو دوست داشت، راهی خانهٔ عجیب میشه.

در طول داستان حدسهای زیادی زدم که بعضیشون درست از آب دراومدن. از این نظر داستان به دلم نشست چون این یعنی نویسنده سرنخ‌هایی در داستان قرار داده تا مخاطب رو با خودش همراه کنه. از اون داستانهایی نیست که بخواد همه جوابهارو خودش بهتون بده؛ شما هم میتونید حدس بزنید و شاهد درست از آب دراومدنش باشید. من جاهایی که درست حدس زده بودم هم غافلگیر میشدم. روی روشی که برای رسیدن به هر حقیقت طی میشه درست و حسابی کار شده.
پایان معقولی داشت و جواب سوالات هم داده شد.
ترجمه هم روان هست و از مترجم کتاب و نشر قطره تشکر میکنم.
پیشنهاد میکنم اگر به این ژانرها علاقه دارید، بخونیدش.
      
25

32

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.