یادداشت یلدا یزدانی

        فضا و اتمسفر داستان من را به یاد پیرمرد و دریا می‌انداخت. اما پیرمرد و دریا برای من مبتلا به یک «آن»  بود که بیشتر دوستش داشتم. اما هنرمندی مارکز در این داستان بلند این جا بود که برای تنها نبودن شخصیت و ذهنی نشدن داستان هوشمندی جالبی به خرج داده بود، شخصیت در دوره سرگردانیش با روح رفیقش هم صحبت می‌شود یا کارکردی که از کوسه و پرنده‌ها می‌گیرد. 
و در نهایت آن خواست نهایی داستان که «من قهرمان نیستم» و هرچه کردم به «ضرورت زنده بودن» بود. خرده روایتهایی داشت که قلب آدم را لمس می‌کرد. 
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.