یادداشت Arash
19 ساعت پیش

روایت زندگی مردی که در سه بازه زمانی از زندگی اش را شرح می دهد… اصلا نگم برات که چقدر این داستان کم حجم تاریک و غم زده اس. فصل اولش باعث شد از حجم غم رهاش کنم. گفته میشه این آخرین اثر و احتمالا وصیت نامه و بخشی از زندگی خود نویسنده اس.( نمیدونم اشتباه کردم یا نه که از این نویسنده این کتاب اول خوندنم) از آن دست آثاریست که با لحنی ساده اما زخمی عمیق، به سراغ تاریکترین لایههای روان انسان میرود. تصویری از انسانی که هیچگاه نتوانسته خود را در جهان اطرافش جای دهد؛ انسانی که در تلاش برای "عادی بودن"، بیش از پیش از معنای "بودن" تهی میشود. دازای در این اثر، با صداقتی تلخ و بیپرده، از تنهایی، اضطراب، و ناتوانیِ انسان در برقراری ارتباط واقعی سخن میگوید. با وجود حجم کم، کتاب بسیار سنگین است — نه از نظر واژگان، بلکه بهخاطر بار احساسی و فلسفیاش. فصل اولش قشنگ این فشار احساس با پوست و گوشت میفهمی. شاید در ادامه کمی اسپویل بشه:) اعتیاد به الکل و مرفین به خوبی تصویر سازی شد نشون میده چه عواملی باعث میشه به اینا روی بیاره و چه تاثیراتی داره توی بخش اول با بچه ای مواجهه ایم حرف دلشو نمیزنه و حرف دیگران نمیفهمه و فک میکنه تقصیر خودشه که با بقیه فرق داره پس نقاب دلقک به صورت اش میزنه تا از دید دیگران پنهان بشه که متفاوته.(فصل اول تموم کردم یاد آهنگ نون و دلقک آقای اصفهانی افتادم) بخش دوم مواجهه میشه با جامعه( دانشگاه) بازم به دلیل نداشتن شباهت با جامعه روی میاره به الکل و زن. بخش سوم خیانت می بینه. خیانت میکنه. دست به خودکشی میزنه. نقش بازی میکنه. مصرف الکلش بیشتر بیشتر میشه تا جایی که … با این حال این کتاب سلیقه من نبود ولی دلیل نمیشه از قدرت نویسندگی دازای تعریف نکنم فضایی بسیار تاریک ساخته بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.