یادداشت Soli

Soli

Soli

1404/4/14

        دوم سوم دبستان بودم که این کتاب رو از کتابخونه گرفتم و خوندم. اون قدر ازش خوشم اومد که هر روز از مدرسه راهمو طولانی می کردم که برم کتابخونه و جلد بعدیشو بگیرم. اما متاسفانه اون کتابخونه از یه جایی به بعد، کتابا رو نداشت. منم این قدر به مامانم التماس کردم که از نمایشگاه کتاب، همه چهل و چهار جلد رو برام خرید.
یادمه هیجان داستان ها رو خیلی دوست داشتم. شاید اگه الان دوباره بخونمشون دیگه اون حس رو بهم ندن، اما اون موقع واقعا باعث می شدن که یه جاهایی نفسم بالا نیاد. حتی شبا دوست نداشتم بذارمشون کنار و بخوابم!
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.