بخشی از مقدمه کتاب:
باید دیگری بود تا از عبث جست؛ باید، همواره دیگری بود. و این دیگری بودن، و با دیگری هماره دیگر شدن موهبت دیریاب رمان است برای انسان. از این جا است که رمان سرنوشت محتوم انسان است در جهان عبث و ناباکُوف این واقعیت را چه خیالبافانه، چه باورکردنی، به ما میگوید.