یادداشت مجتبی بنی‌اسدی

        یکی از دوستان که کتاب را توی دستم دید گفت: «وقتی کتاب رو تموم کردی، با خودت می‌گی داستان‌نویسی هم سخت نیست ها.» ولی داستان به این روانی نوشتن آن‌قدرها کار راحتی نیست. یک داستان بلند از انقلاب که دو شخصیت نوجوان آن را به گونه‌ای پیش می‌برند که انگاری رمان نوجوان می‌خوانی. ولی هی که پیش می‌روی می‌بینی داستان دارد بالغ می‌شود، دیگر شخصیت‌های فرعی سر موقع وارد می‌شوند و هر چه به تهِ رمان می‌رسی، خبری از آن شلوغ‌بازی‌های دو پسر نوجوان نیست و جدی‌جدی مشغول خواندن یک رمان بزرگسال و جدی هستی و آن خرده‌داستان‌های بچه‌گانه‌ی ابتدای رمان که فکر می‌کردی به‌دردنخورترین بخش برای داستان است، می‌شوند نطفه‌های اولیه‌ی یک داستان خوب. به‌واقع باید بگویم این داستان یک داستان قوی و جذاب بود. سه ستاره‌ونیم می‌دهم به هادی حکیمیان بابت این رمانش.
      
11

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.