یادداشت مسیح ریحانی
1403/12/23
📚 از متن کتاب: «لابد برای تو زیاد اتفاق میافتد [دکتر.] اینکه مجذوب ظواهر کسی شوی که میدانی زیر آن پوست برنزهاش یک اسکلتی نشسته به همان مشمئزکنندگی همهی اسکلتهای دیگر.» «ریمل» اثری است از «آریل دورفمن» نویسنده و فعال حقوقبشر آرژانتینی-شیلیایی-آمریکایی که در قالب داستانی روانشناختی به بررسی مفاهیمی پیچیده نظیر هویت، زیبایی، از خودبیگانگی و روابط پیچیده بینفردی میپردازد. کتاب کوتاه است، اما عمیق و شاید حتی کمی پیچیده! کتاب دو شخصیت اصلی دارد؛ یکی پزشکی ماهر و معروف که متخصص جراحیهای زیبایی است و صورت مراجعیناش را به کلی تغییر میدهد. دیگری عکاسی است نامرئی و به نوعی فاقد صورت که هیچکس او را نمیبیند و متوجه حضورش نمیشود. بخش عمدهای از داستان از نگاه همین عکاس نامرئی روایت میشود. بیصورت بودن او و نادیده گرفته شدناش از سوی جامعه را میتوان به شکل نمادی از انزوا و از دست دادن هویت در دنیای مدرن در نظر گرفت. این عکاس که از دوران کودکی و با شناخت ویژگی خاص «بیصورتی»اش به نوعی زندگی در سایه و تعقیب آدمها روی آورده است. او حالا به تهدیدی برای جراح زیبایی ما محسوب میشود! چرا که گویا او تنها شخصی است که خوب میداند بیمارِ دکتر، پیش از جراحی، به چه شکل و شمایلی بوده است. 📚 از متن کتاب: «خاطرهها مثل گوشت میمانند: آدم میتواند ببُردشان، ببلعدشان، هضمشان کند، بریندشان. ولی عکس: تا ابد میشود عکس رو کرد.» در بخشهایی از داستان با این موضوع روبرو میشویم که مراجعان دکتر صرفا خانمهایی نیستند که به دنبال ایجاد تغییرات در چهرههایشان باشند. بلکه بیشتر سیاستمدارانی هستند که مطابق مطالعات و بررسیهایی که روی جامعه داشتهاند، به دنبال ایجاد تغییراتی در چهرههایشان هستند که آنها را مقبولتر و احتمال رأیآوریشان را بیشتر کند و تصور این موضوع که دور از ذهن هم نیست، چقدر ترسناک است!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.