یادداشت سید امیرحسین هاشمی
1402/9/2
تحمل نظر مخالف؛ ضرورتی ناممکن؟ 1- توماس پیکتی به عنوان یک آماردان/اقتصاددان حاذق، تاثیر بسیار مهمی در ادبیات فقر و نابرابری داشته است. برای مثال پایگاه داده نابرابری جهانی wid.world و گرازش سالانه آن، از مهمترین پایگاه دادههای جهان و گزارشهای موجود است. این دسترسی و تبحر پیکتی در جمعآوری دادهها، حتی در این کتاب هم واضح است. پیکتی در دو کتاب معروف پیشین خود، "سرمایه در قرن 21" و "سرمایه و ایدئولوژی" خود بسیار مفصل به شرح و بسط نظرات خود پرداخته بود. اما دو کتاب پیشین مشکلی مهم داشت، علی رغم فروش میلیون نسخهای، به اندازه کافی خوانده نشدند. برای مثال نهایتا حدود 5درصد از کسانی که این کتاب را در آمازون خریده بودند کتاب را تا ته خوانده اند. دو کتاب پیشین به علت حجیم و تخصصی بودن، علیرغم فروش و هایپ خبری، کم خوانده شدند و پیکتی با این کتاب سعی کرده است چندسال پژوهش خود را در 300 صفحه به اختصار توضیح دهد. اینجا یکی از بزگترین مشکلات کتاب از دیدِ من ظاهر میشود: چرا پیکتی تک نفره این کتاب را نوشته است؟ به علت آنکه پیکتی به ادبیات دیگر رشتههای علوم اجتماعی، مانند علم سیاست یا جامعهشناسی و...، آشنا نیست، کاری کرده است که بسیاری از تصورات و برداشتهایش از تغییرات و روندهای اجتماعی-سیاسی خام باشد. درحدی که برای مخاطب نامتخصصی مثل من هم گافهای موجود کتاب واضح بود و چندین جا و به تناوب میتوانستم تشخیص بدهم در این موضوع خاص و برداشت کتاب، لااقل چندین پژوهش و نظریه نافیِ نظر نویسنده موجود است. جا داشت این کتاب با همکاری متخصصین رشتههای دیگه نوشته میشد به نظرم. ما هم که مخاطب کتاب ایم باید حواسمون به این حفره خالی مهم باشد. البته برای برخی، همین کتاب هم که باز همگام با آمار و دیتا و اینا است سخت است خوندش. 2- پیکتی برایم قابل احترام است برخلاف برخی دیگر از همصنفهای چپش. کسانی مانند نائومی کلاین که با باد کردن هیولایی بنامِ "نئولیبرالیسم" و عدم آشنایی حداقلی با ادبیات علم اقتصاد، هر ایده در راستای حمایت از محیط زیست را که در اسمش "بازار" موجود است را تخطئه میکند، اپسیلونی برایم محلی از اعراب ندارند. با اینکه در زبان کاملا چپِ پیکتی، که در بسیاری از مواقع موقع نقد و پیشنهاد دادن پا به ورطهی ادعاهای قالبیِ چپگرایانه میگذارد، نئولیبرالیسم و تجارت آزاد جهانی و... کلیتی منفی دارند، اما چون این بشر حداقل آشناییای با ادبیات علم اقتصاد دارد، چیزِ بنام "بازار کربن" را معادل بازاری کردن محیط زیست نمیداند و به عنوان یک راهحل به رسمیت میشناسد. برخلاف کلاین و همکفهایش که کلا بعید است با چیزی به نام طراحی بازار اپسیلونی آشنا باشند. 3- نقطه ضعف مهم کتاب این است که علاوه بر فکتها و آمارهای جذاب و خوبی که دارد(البته در یکی دو مورد نمودارهای عجیب و مقایسههای واقعا احمقانهای داشت) وقتی پای به کارزار تحلیل و نقد میرسه، یابوی چموشِ چپگرایی نویسنده جفتک میاندازد و برگههای کتاب را از گلولای حرف و ادعای قالبی پر میکند. نویسنده در بخشهای ابتدایی و حتی در ادامه کتاب، به صورت مشخص صرفا به متفکرهای چپ پرداخته و برای من که در ادبیات علم اقتصاد حداقل به اندازه خودم اندکی نظریهها و...آشنا هستم، کاملا متوجه شدم این ادعاها هزار نکته و معارض داره، و این عبارت جادوییِ "پژوهشها" نشان میدهند از اونجاهایی است که باید ترسید؛ پژوهشهای ضد نظر تو که زیاد هم هستن رو چیکار کنیم؟ 4- با اینکه به هزار و یکجای کتاب نقد دارم، اما واقعا در هزار و یکجای آن حرف حساب و مسئله مهم دیدم. واقعا خوشحالم از وقتی که برای خوندن این کتاب گذاشتم و فشارهایی که موقع خوندنش تحمل کردم. برخی بخشهایی که فصل به فصل موقع خوندن کتاب نوشتم: {تاصفحه40 } نسبت به تز اصلیِ کتاب که تا اینجا پیکتی تلاش کرده است مقدماتی از آن را بیان کند بسیار مشکوک ام. یعنی تغییرات اجتماعی را اولا، در تغییرات اجتماعی عمده منحصر کرده است و ناظر به همین انحصار، ایراد دوم ظاهر میشود که تنها جنبشهای بزرگ، انقلابها و جنگها را علت تغییرات مهم اجتماعی میداند. البته نه تغییر اجتماعی به معنای مطلق کلمه، بلکه به معنای تغییر ناظر به برابری. ارجاعات بخش مقدمه که گویی پیشینه پژوهش بود، با اینکه برای من بسیار کاربردی و پندآموز بود، بسیار با سوگیری بود و تماما چولگی به سمت طیفِ چپ مطالعات اجتماعی داشت و به متفکرینِ چپ بهای بسیار داد. { تا صفحه83} فصل سوم که کتاب سعی میکرد تاریخ بردهداری، استعمار و رشد و توسعهی غرب را نشان بدهد کاملا روایت تیپیکِ و قالبیِ چپها بود. البته واقعا هنرمندانه و کپسولی ارائه شده بود. مخلوطی از جزئیات و تئوریها. ایدههای اساسیِ هر اندیشمند را بعضا در یک پاراگراف خلاصه میکرد. واقعا حرفهای بود این کار. ولی کتابْ واقعا با سوگیری، منابع را انتخاب کرده است. یه ذره این فصل برایم عذابآور بود. ولی استفاده کردم واقعا، ذهنم مرتب شد. برایم جالب است وقتی مسیرِ تحصیلیِ پیکتی را میخوانی که در کنار اقتصاد جدی ریاضی را دنبال کرده است و حال دارد سراغِ تئوریهای ادوارد سعید و مردمشناسان و... میرود. جالب بود برام. {تاص143 } از خوبیهای این متن بگم. یکی امتزاج خوبِ آن با واقعیتهای تاریخی است. حجمِ وسیعی از کتاب، روایتِ نویسنده است از رخدادهای موثر در بالاوپایینهای برابری در تاریخ. البته بعضا مشخص است که نویسنده تاریخ را به نفع خود مصادره کرده است. نمونهاش سرِ رخداد تاریخی مهمِ حصارکشی در انگلیس. ترجمهٔ نشر نی هم واقعا خوب و تمیز است، البته مشخص است مترجم خیلی با اقتصاد و متونِ ترجمه شده در این علم دمخور نبوده است چون برخی عباراتی که ترجمه کرده است، معادل مصطلح آن عبارت نیست. { تاص177} بازتوزیع بزرگ از 1914 تا 1980 این فصل در مورد یکی از مهمترین برهههای تاریخ معاصر است. حوالی جنگ جهانی و جهان پس از آن. فصلِ بعد هم "ماقبل نقد" بود از بس که بد بود.
(0/1000)
1402/9/2
0