یادداشت محتشم

 محتشم

محتشم

1401/2/9

منم ملاله
        اسم ملاله یوسف زی را قبل از خواندن کتاب شنیده بودم
راستش رو بگم  یه حس تنفری نسبت بهش توی ذهنم داشتم 
خبر ها رو گذاشته بودم کنار هم و می گفتم الکی بزرگش کردن مگه چیکار کرده ؟ شانش آورده یه گلوله خورده حالا هم که خوب می تازه ! لندن زندگی میکنه ، جایزه صلح نوبل گرفته و…
ولی بعد خوندن کتاب دیدم نه راستی راستی و از حق نگذریم چقدر زجر دیده 
هیچی رو بدتر از احساس ناامنی نمی‌دونم توی این دنیا و ملاله با وجود ناامنی که توی پاکستان بود و عقاید پوسیده و مستبدانه طالبان ، به همراه پدرش توی برنامه های تلویزیونی میرفتن و ندای آزادی میدادن … خودشم که از حق تحصیلش با وجود مخالف طالبان نگذشت و با وجود جراحتی که به فجیع ترین شکل ممکن رخ داد و تا پای مرگ رفت ، پای حرفش و دفاع از حقش وایساد 
این آدما کم پیدا میشن 
به قول ارد بزرگ که میگه آدم نباید از دشمن بترسه باید از انجام ندادن و دفاع نکردن از آرمان های خودش بترسه …
      
3

13

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.