یادداشت محتشم
1401/2/9
3.2
16
اسم ملاله یوسف زی را قبل از خواندن کتاب شنیده بودم راستش رو بگم یه حس تنفری نسبت بهش توی ذهنم داشتم خبر ها رو گذاشته بودم کنار هم و می گفتم الکی بزرگش کردن مگه چیکار کرده ؟ شانش آورده یه گلوله خورده حالا هم که خوب می تازه ! لندن زندگی میکنه ، جایزه صلح نوبل گرفته و… ولی بعد خوندن کتاب دیدم نه راستی راستی و از حق نگذریم چقدر زجر دیده هیچی رو بدتر از احساس ناامنی نمیدونم توی این دنیا و ملاله با وجود ناامنی که توی پاکستان بود و عقاید پوسیده و مستبدانه طالبان ، به همراه پدرش توی برنامه های تلویزیونی میرفتن و ندای آزادی میدادن … خودشم که از حق تحصیلش با وجود مخالف طالبان نگذشت و با وجود جراحتی که به فجیع ترین شکل ممکن رخ داد و تا پای مرگ رفت ، پای حرفش و دفاع از حقش وایساد این آدما کم پیدا میشن به قول ارد بزرگ که میگه آدم نباید از دشمن بترسه باید از انجام ندادن و دفاع نکردن از آرمان های خودش بترسه …
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.