یادداشت فرفری موی غزل‌ساز

        روایت‌های ضدونقیض زیادی در مورد اون روزها، جنایت‌ها و اردواگاه‌هایی مثل آشویتس وجود داره. افراد زیادی اون دوران رو باور ندارن و قصه می‌دونن. اما به نظر من، درد و رنجی که توی سرگذشت تک‌تک روایت‌گران وجود داره و در عین شباهت، هر کدوم متفاوته، نمی‌تونه خیالی و قصه باشه.
به شخصه، خوندن این روایت‌ها برام بسیار دردناکه. اما می‌خونمش تا بدونم قساوت و سنگدلی، انسان‌ها رو به کجا می‌کشونه. قدرت‌طلبی و نژادپرستی، چه بلایی سر وجدان آدم‌ها میاره. جنگ، تا چه اندازه می‌تونه مخرب باشه و دست‌های نوجونی شونزده ساله رو به پیرزنی شصت ساله تبدیل کنه.
روایت تک‌تک این افراد، پُر از درده و واقعا در عجبم چطور تونستن این حجم از رنج رو در قالب کلمات بیان کنن. چطور تونستن روحیه‌شون رو نبازن و بعد از جنگ به زندگی ادامه بدن. اگه به سرگذشت این افراد بازمانده علاقه دارین، پیشنهاد می‌کنم کتاب‌‌های خالکوب آشویتس، پسری با پیژامه‌ی راه‌راه و انسان در جستجوی معنا هم مطالعه کنین.
خلاصه داستان بدون اسپویل: داستان در بحبوحه‌ی جنگ جهانی روایت میشه و روایت‌گر زندگی دختری به نام دیتاست که به همراه خونواده‌ش به اردوگاه کار اجباری تبعید میشه. دیتا تبدیل به کتابدار آشویتس میشه. شغل خطرناکی که باید از هشت کتابی که مخفیانه وارد اردوگاه شدن، مراقبت کنه و اونو در اختیار افرادی مثل معلم‌ها بذاره.
آیا دیتا میتونه از پس این کار بربیاد؟ آیا دیتا موفق میشه پایان جنگ رو ببینه و جون سالم به در ببره؟
امتیاز در گودریدز: 4.15
      
4

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.