یادداشت luna
1404/3/10
از اعجایب کتاب میشه به این اشاره کرد که گاهی موقع خوندنش از خدا بابت معمولی بودنم تشکر میکردم. داستان کتاب هول محور پسری میگذره که خاصه و توانایی حس و درک احساسات نداره. وقتی وفهمیدم خلاصه ی داستان چیه پیش خودم گفتم خوش به حال این پسر که احساسات درک نمیکنه و هیچ وقت ناراحت، افسرده، شرمنده، مضطرب و خجالتی نمیشه اما موقع خوندن کتاب یادم اومد که احساسات مثبت هم وجود داره، مثل شادی، خوشبختی، افتخار، راحتی و کلی حس خوب دیگه به زندگی بدون اونا معنا نداره. موقع خوندن کتاب هم هنوز نمیدونستم باید به این شخصیت به خاطر عدم حس احساسات حسودی کنم یا دلسوزی کنم و با اینکه کتاب رده سنی نوجوانانه اما باعث شد چندین ساعت بشینم به این اتفاق که چی میشد اگه منم خاص بودم و احسلسات حس نمیکردم فکر کنم، مدت ها به این قضیه فکر میکردم تا اینکه یه روز تصمیم گرفتم امتحانش کنم. اولش خوب بود چون ناراحت، مضطرب نبودم تا اینکه دیدم نمیتونم شاد و خندان هم باشم و تنها چیزی که میتونم باشم یه ادم پوچ و بدون احساساته و خلاصه این کتاب باعث شد از اینکه عادی و دارای احساساتم خوشحال باشم😊
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.