یادداشت علی عقیلی نسب
1401/12/14
3.6
17
این یادداشت خلاصهای است از یادداشتی دیگر که آن را هم خودم نوشتم و آن یادداشت خلاصهای است از مصاحبه اول کتاب راه ننوشته. مصاحبهای در مورد کتاب فیل در تاریکی کتاب طبق آنچه که میگویند و من هم موقع خواندنش متوجهش شدم، ((فقط داستان پلیسی نیست. هر چند از ژانر پلیسی استفاده شده، ولی نیت اصلی نوشتن داستان پلیسی نبود.)) هاشمی نژاد دو انگیزه را برای نوشتن فیل در تاریکی بیان میکند: ۱_وجود عنصر کشف حقیقت در آثار پلیسی(طبق استنباط خود ایشان) ایشان جذابیت داستانهای پلیسی را(لااقل برای خودشان) در همین کشف حقیقت میدانند و آن را سازگار با جوهر معرفت در ادبیات ایران میشمارند ۲_عکس العمل شدید نسبت به جامعهی داستان نویس ایران و کوشش برای نشان دادن یک نمونه از متن روراست داستانی ایشان در مقدمه فیل در تاریکی جامعه داستانی آن روز ایران را دارای دو جریان متفاوت و شاید متقابل میداند: یک جریان محتواگرا که محتوا و ارزشهای اجتماعی رو فراتر از قالبهای داستانی میدونن و چنانچه قالبهای داستانی هم شکسته شوند ولی ارزشهای صحیح بیان شوند اشکالی ندارد. جریان دیگر جریان فرمگرا است. جریانی که به مخالفت با جریان اول محتوا را فراموش کرده و داستان را در قالبی بسیار پیچیده و سختفهم ارائه میدادند. و در این میان آنچه که فراموش شده بود خود داستان بود. ایشان ژانر پلیسی را برای این مقابله انتخاب میکنند. ژانری که ضد ادبیات است. ضد ادبیات ایران آن دوره. علت انتخاب ژانر پلیسی برای این مقابله را یک چیز میدانند: خالی بودن این ژانر از پیرایههای ادبی است. با توجه به این خصوصیت تواناییهای نویسنده را در پردازش داستان میتوان بعینه دید. ((در هیچ نوعی از داستان بیشر از این نوع، تسلط نویسنده بر اجزای داستان، ابعاد حرکتها، شخصیتها و ساختارش آشکار نیست.)) اینجا میشود به وضوح فهمید که این داستان دارد درست بیان میشود یا نه. اما برای خواننده باهوش این داستان(شخصی مثل آقای علیاکبر شیروانی، مصاحبهگر و گردآورنده این کتاب) آن عنصر معرفت که هاشمی نژاد آن را از دیدگاه عرفانی_اسلامی عنصری بسیار الهی میداند، در تضاد با شخصیت اصلی ما(جلال امین) میداند. شخصیتی بسیار ناامید. در سن چهل و یک سالگی خود به سر میبرد و وقتی به گذشته خود نگاه میکند میبیند هیچ نکرده و نسبت به زندگیاش سرد میشود. زندگیاش روند ثابتی دارد و به سکون رسیده. تمایلش را با جست و جوگری را از دست داده و میلی به چیزی ندارد. چیزی که به ادعای هاشمی نژاد برای اغلب انسانهای سی و چهار_پنج تا چهل و چند ساله پیش میآید. اما هاشمی نژاد اینها را نه تنها در تعارض هم نمیبیند، بلکه میگوید قصدش این بوده که تصور ما از معرفت را اصلاح کند. او میگوید:((تصور بیرونی امروزه متاسفانه به دلیل اینکه دور شدهاند از حقیقت معرفت این است که فکر میکنند مقولهی معرفت یک چیز بسیار محترمی است که باید بالای بلندترین طاقچه گذاشت. اما زندگی هر جوری باشد مهم نیست. معرفت از زندگی روزمره، از لحظهای که درش سر میکنید، رفتار میکنید، فکر میکنید، عمل میکنید جدا نیست.)) وقتی در پایان داستان، جلال امین، قهرمان داستان فیل در تاریکی کشف مهمی(هر چند ساده) میکند. فکر میکند زندگی سلسلهای از مشکلات است که شما دانه دانه کشف میکنید و سپس مشکل جدیدی پیش میآید و بعد از حل آن مشکل دیگری تا ابد، شما هم متوجه میشوید که پردهای از روی زندگی کنار رفته است. و اگر نه شما زندگی میکنید بدون اینکه متوجه بشوید که دارید عمر خودتان را با حل مشکلات بی ارزش تلف میکنید. این همان غفلت است که در مقابل معرفت قرار دارد. جلال امین هم به خاطر غفلتش، تاوانی بزرگ میدهد. تاوانی جبران ناپذیر.اما آنچه به دست میآید دست آورد مهمی است برای یک انسان عادی. حداقل میشود گفت بعد از این کشف جلال امین با چشم و گوش بازتری زندگی میکند. دیگر شخصیتهای داستان را هاشمی نژاد اینچنین توصیف میکند: عصمت(زن جلال): زنی کاملا معمولی و خانه دار مهستی: زن مدرن امروزی که خودش یک پا مرد است و از نقطه ضعف مردها که همان مقوله زن است استفاده میکند برا اینکه امور خودش را پیش ببرد. حسین امین: یک کمی پرت از واقعیت روزگار است. رفته کشاورزی خوانده و خاطره از دوران بچگیاش دارد که در روستا با پدرش در طالقان زندگی کرده. حالا که برگشته فکر میکند دوباره میرود آنجا را آباد میکند. ولی نمیداند جامعه ایران تغییر کرده است. علی میرزاده(سعدی شیرازی): میخواستم سعدی را وارد زندگی عادی بکنم. چون سعدی برای من شخصیت زنده است، حی و حاضر تسلط او به راز زبان فارسی را یک معجزه میدانم. سعدی مسئله زندگی من است پس میتواند و باید در برداشتهای من از هستی خودش را نشان دهد، حتی در شکل شوخی.(در واقع این نه یک توصیف بلکه علت نامگذاری این شخصیت است) داستان چنانچه خوانندگانش میدانند از روز یکشنبه آغاز و به یکشنبه بعدش ختم میشود. هاشمی نژاد حتی در این مسئله هم تعمد داشت و اشارهای دارد به چار چار. هشت روز زمستانی که در جامعهی مدرن امروزی دیگر شناخته شده نیست. دو چهار روز و جمعا هشت روزی که سرمای زمستان به اوج میرسد و بلافاصله بعد از آن گشایش است(یکشنبه طبق تقویم کهن زمستانی ایران، روز آغاز و روز پایان زمستان بوده است) دقت در جزئیات مکان هم از دیگر خصوصیات فیل در تاریکی است. او مکان را به نحوی نشان میدهد که همه چیز در حال عوض شدن است. همه چیز دارد کوبیده میشود و موقتی سر پا است. استعارهای از جامعه آن روز ایران که در حال تحول است. ایشان اسم مکانها را برجسته میکنند چون مکان با خود حس نوستالژی میآورد. یعنی وقتی چهل یا پنجاه سال بعد آن را بخوانید، اگر اهل تهران باشید یا تهران برایتان مسئله باشد، خود مکانها هنوز صاحب هویت هستند و برای شما جذاب میشوند.
21
(0/1000)
نظرات
1401/12/14
دیگر اشارات اینچنینی ایشان هم کم نیست. از جمله این اشارات خاص، مواد مخدر(به طور خاص هروئین) است. ایشان مواد مخدر را نه به طریق تولید، بلکه از طریق واردات از خارج، وارد داستان میکنند. چرا که در آن زمان تولید داخلی در زمینهی هروئین وجود نداشت و از طرف جنوب شرقی آسیا، تریاک به اروپا میرفت و از اروپا مرفین و هروئین وارد آسیا میشد.
3
0
1401/12/14
چرا بعد از فیل در تاریکی به داستان نویسی ادامه ندادنن؟ ایشان میگویند: ((خوردیم به انقلاب... ما میبایست به یک جامعهای که به کلی پرت بود، بکلی با فرهنگ رمان و داستان ناآشنا بود و اصلا به داستان و هنر و ادبیات به گونهای دیگر نگاه میکرد یا اصلا از این مقولات تصوری نداشت، میبایست دوباره آگاه میکردیم که اصلا چرا رمان اهمیت دارد و بخشی از میراث بشری است. نوشتن داستان در چنین شرایطی کار احمقانه و بی ربطی بود.)) در چنین جامعهای، ((نوشتن رمان یک جور توهین به خود و حرفه تلقی میشود.))
0
1401/12/14
پ.ن: یادداشتی از خودم ننوشتم زیرا اولا به اندازه کافی در مورد فیل در تاریکی در سالهای اخیر گفته شده(مراجعه کنید به مثلا یادداشت آقای بربربر همین کتاب) و دوما کسی به این مصاحبه ایشان نپرداخته است.
0
1401/12/16
چه یادداشت خوبی! پیشنهاد میکنم حتی تبدیل به پستش کنید در همین بهخوان تا بتوانید هم فیل در تاریکی و هم راه ننوشته را به آن ضمیمه کنید. خیلی عالی بود! دست مریزاد.
1
0
1401/12/14
0