یادداشت حسین وحدانی

کلارا و خورشید
        درباره‌ی ایشی‌گورو چه می‌توان گفت؟ او با کلمات شعبده‌بازی می‌کند؛ اما هر بار به نوعی، به گونه‌ای که آدم گمان می‌برد حتی خودش را هم غافلگیر کرده است!
ایشی‌گورو را باید با روایت عصاقورت‌داده‌ی بازمانده‌ی روز، با نثر مطنطن و طنز به‌اندازه‌اش، به جا آوریم، یا داستان‌پردازی لایه‌لایه‌ی مرموزش در شام خانوادگی، یا حالا در این عاشقانه‌ی علمی-تخیلی تازه، کلارا و خورشید؟شعبده در این است که همه‌ی این‌ها از کلاه یک نویسنده درآمده‌اند، با آن‌که در ظاهر شباهتی به هم ندارند. برنده‌ی ژاپنی‌الاصل نوبل، بدون شک سلطان بلامنازع صحنه‌ی تغییر ژانر است؛ شعبده‌بازی که هر بار پرده را می‌اندازد و اثر جدیدش را رو می‌کند، ما با شاهکاری در ژانری تازه روبه‌روییم.

و مثل همیشه از ترجمه‌ی درخشان امیرمهدی حقیقت نباید گذشت، که در نزدیک کردن ترجمه به سبک و زبان نویسنده، حق مطلب را ادا می‌کند.
      
1

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.