یادداشت ابراهیم شجاعت

دیدم که جانم می رود
        رفیق
به خدا سخته بدون تو. به خدا بعد از تو فقط خدا مونده واسم. کربلایی شدی و من اینجا تنها گذاشتی. دستم رو بگیر. رفیق! راستی خیلی هم بد نشد که رفتی؛ رفتی و این روز ها رو ندیدی. 
یادت هست، اون وقتا که یه دختره دنبال تو بود؛ این روزا، این روزا خیلی ها دنبال خیلی ها هستن ولی اون ها دیگه فرار نمی کنند.
رفیق، کمکم کن، کمکمون کن. ببین کجائیم! ببین با کیائیم! ببین با چیائیم! ببین چیکارا می کنیم! ببین چیا مهم شدن! ببین کیا شدن رفیق!!
ای ساربان آهسته رو کآرام جانم می رود
وان دل که با خود داشتم با دلستانم می رود
محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان گویی روانم می رود
او می رود دامن کشان من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می رود
یا رفیق من لا رفیق له
      
9

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.