یادداشت مسعود آذرباد
1402/1/17
4.3
6
دو داستان بافاصله زمانی هفتادساله، روایتی از مجاهدتهای یک خانواده لُر. کوهیار و دوستش آیدین به همراه پدرانشان آقاجان سهراب و ایاز خان در دوره حکومت مظفرالدین شاه در یکزمان، تاراز و مهرداد و عمو لهراسب و بقیه لرهای بختیاری در دیماه سال پنجاهوهفت قصهای دیگر را روایت میکنند. انقلاب اسلامی ایران حرکتی منحصر به پایتخت نبوده است. تمام مردم ایران اعم از مسلمان و غیرمسلمان، فارس و کرد و لر و بلوچ و ترک در این بزرگترین انقلاب معاصر جهان نقش داشتهاند. ظلمت سفید نهفقط روایت گر اتفاقات پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن پنجاه هفت که مقایسهای است مناسب و متناسب در ساختار و هویت با انقلاب مشروطه مردمان ایران در دوران سلطنت مظفرالدین شاه قاجار. استفاده از این روایت موازی که فصلبهفصل پیش میرود و در هر فصل با یکی از این دو قصه روبرو میشویم نهتنها مخاطب را گیج نمیکند که به او کمک میکند در پس خواندن این دو قصه، آگاهی سیاسی اجتماعی و فرهنگی او نسبت به این دو حرکت مهم سیاسی ایران افزونتر گردد. ایده داستان بهخوبی شکلگرفته است. انتخاب شخصیتهای لُر بهعنوان قهرمانان اصلی داستان نیز از دیگر ویژگیهای کتاب است. نشان میدهد مردم ایران، در هویت شکلگرفته و با چشمانی باز، با خطرات مواجه شدهاند و اگر دسیسههای بیگانگان نباشد آنها خوب میدانند با راهنمایی و کمک مراجع دینی، چگونه راه را از چاه بشناسند. فضاسازیهای داستان نیز از نکات مهم «ظلمت سفید» است. ظلمت سفید را میتوان جزو سردترین رمانهای ایرانی دانست. نویسنده چنان با دقت این سردی را توصیف کرده است که مخاطب واقعاً احساس میکند بهمانند تاراز و مهرداد، در میان رشتهکوه سرد و پوشیده از برف زاگرس همراه آنها قدم برمیدارد و حس میکند همچون آنها از میان اینهمه سختی و سرما و یخبندان عبور میکند تا نگذارد مأمورانی که به دنبال آنها هستند به نقشه شوم خود جامعه عمل بپوشانند. البته این سردی فقط در ظاهر کلمات و منحصر به فضای کوههای زاگرس نمیشود. هنگام خواندن قصه کوهیار و آیدین و در زیر گرمای طاقتفرسای تهران، خواننده از سردی حاکم بر ملت و حاکمیت سلسله قاجار آگاه میشود. شاهانی که فرهنگ و هنر و سیاست و اجتماع ایرانی را در انجماد عقبماندگی نگه داشتند و جز آسایش خود به چیز دیگری نمیاندیشیدند. اگر هم نبود گرمای وجود کسانی چون شیخ فضلالله نوری معلوم نبود چه میآمد بر سر آنها. نویسنده بهخوبی توانسته است تلاشهای سلطه¬طلبانه دولتهای روسیه تزاری و انگلیس را بهصورت غیرمستقیم نشان دهد و از حضور منفی آنها در ایران آن دوره پرده بردارد. از دیگر نکات مهم رمان ظلمت سفید، لهجه و گونههای زبانی گوناگون شخصیتها است. لُری، ترکی آذری، فارسی تهرانی و فارسی قجری از مهمترین این لهجهها و گونههای زبانی هستند. نویسنده بهخوبی است در عین وفاداری به لهجهها، آنها را برای مخاطب روان سازد تا دایره مخاطبینش کاهش پیدا نکند. هر جا نیز که لازم دیده است در پاورقی، توضیحات لازم را درباره واژگان و ابزارها و خوردنیها و پوشیدنیها گفته است. چنانکه در طراحی جلد نیز که به زیبایی طراحیشده است تصویری از چوقا، لباس معروف بختیاریها را نشان میدهد. کوهیار و آیدین، تاراز و مهراد، آقاجان سهراب و ایاز خان، عمو لهراسب و صولت و دیگران، بهخوبی پرداختشدهاند. رفتارها و افکارشان مستقل است. چنان انسانهایی زنده از خود واکنش نشان میدهند و مخاطب از یاد میبرد آنچه میخواند روایتی است تاریخی ازآنچه بر سر مردم ایران آمده است. شخصیتها نه فرشتههایی آسمانی هستند و نه شیاطینی جهنمی. هر کس کموکاستیهای خود را دارد اما به خاطر اهداف و آرمانهایش تلاش میکند و همین است که باعث میشود درجایی مسیر کوهیار و آیدین جدا شود اما دوباره بر سر وطن، به اشتراک برسند و در برابر دشمن مشترک، اختلافات داخلی را کنار بگذارند. دو داستان پایانبندیهای متفاوتی دارند. اتفاقات تاریخی باعث نشده است نویسنده در جبری تاریخی حس شکست یا پیروزی مطلق را به خواننده القا کند بلکه او تحلیلهایش نسبت به فرهنگ و جامعه آن روزهای ایران را در پشت رفتار و افکار و گفتار شخصیتهایش قرار داده و بدون هیچگونه شعارزدگی آنها را در موقعیت مناسب خودشان قرار داده است. پایانبندی ظلمت سفید، بیشتر از آنکه پرچمدار خوشحالی و شادی باشد پیامآور امیدواری و واقعبینی است. ظلمت سفید تلاش کرده است مخاطبش به اتفاقات تاریخی پیرامون خود از پنجرهای دیگر و از منظری متفاوت نگاه کند. باید از نویسنده به خاطر ارائه چنین دیدگاه نو و خلاقانهای تشکر کرد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.