یادداشت علی
1403/12/10
داستان کتاب با طوفانی شدید شروع میشه که آسیب زیادی به منازل میزنه و تخریب گسترده ای داره. و بعد از اون کمی مه روی دریاچه دیده میشه... شخصیت اصلی داستان ما همراه پسرش و همسایهشون برای خرید لوازم مورد نیاز به فروشگاه میرن و اصل داستان در همون فروشگاه اتفاق میافته. مه به تدریج گسترده تر میشه و غلظت و گستردگی اون مانع دیدن درونش میشه و همین مسئله مشکلاتی رو ایجاد میکنه. کم کم از درون مه صداهای عجیبی به گوش میرسه و هرازگاهی، اندام های بیگانه ای از موجودات فراطبیعی دیده میشه... داستان جدای از ویژگی ماورایی که یه جورایی امضای کارهای استیون کینگه، در مورد روابط بین انسانها هم هست. اینکه یک انسان در مواجهه با شرایط سخت و غیر عادی چقدر کشش و توان مقاومت داره و اینکه چطور عقاید نهادینه شده در افراد میتونه باعث پیشبرد کارها یا پیچیدهتر شدنشون بشه. بیشتر از این در مورد داستان توضیح نمیدم که داستان لو نره. و اما بررسی نکاتی که به بهتر شدن کتاب کمک میکنه. به نظرم اگه کتاب مجددا ویراستاری بشه خیلی بهتره. وجود ایرادات ویراستاری، غلط های املایی و جابجایی لحن ها از ادبی به محاوره ای، از جمله عواملی هستن که موقع خوندن کتاب مخاطب رو آزار میدن. در مورد ترجمه هم به نظرم ترجمهی قابل قبولیه و میشه داستان رو فهمید. مه اثر استیون کینگ ترجمهی محمدرضا حمیدی نشر علم نمره :۴/۵
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.