یادداشت یگانه

یگانه

یگانه

1404/4/15

        یه دنیا شن، شورش و عشقی که تموم نمی‌شه...

خب بذار راحت بگم "یاغی شن‌ها" یه چیز دیگه‌ بود.
اکثرا می‌گن که جلد اول فقط مقدمه‌ست، ولی به‌ نظرم همه‌ چیز همین‌جا بود. از همون اول با اون فضای بیابون و حال‌وهوای غرب وحشی‌ طورش جذبم کرد، ولی چیزی که نگه‌م داشت، شخصیتاش بودن.
فضاسازی فوق‌العاده‌اش؛ یه بیابان سوزان، دختری با اسلحه‌ای توی دست و طوفانی از انتخاب‌هایی که تو دلشه. ترکیب فانتزی شرقی با حال‌وهوای غرب وحشی... دقیقا همون چیزی بود که دنبالش بودم.
داستان پر از لحظه‌هاییه که مجبورت می‌کنه صفحه رو سریع ورق بزنی؛ پر از رازهای کوچیک و بزرگ، اتفاقات غیرمنتظره، و دیالوگ‌هایی که بعد از خوندنشون هنوز توی سرت می‌چرخن.

امانی؟ یه دختر کله‌شق، قوی، ولی پر از سوال. از اون شخصیت‌ها که فقط دنبال زنده‌ موندن نیست؛ دنبال آزادیه، دنبال یه زندگی واقعی و ساختن یه سرنوشت انتخابی، نه تحمیلی.(با چشمای آبی قشنگش)
و جین... لعنت به این شخصیتای مرموز و جذاب.
اون ترکیب آروم و خونسرد بودنش، با یه گذشته‌ی تاریک و یه عالمه راز، کاری کرد که هر دیالوگش با امانی رو با دقت بخونم. (و مدیونین اگه فکر کنین سر هر کدومش ذوق نکردم!)
رابطه‌شون؟ اصلا شبیه عشق‌های آبکی نبود. حتی وقتی با هم مخالف بودن یا دعوا می‌کردن، یه چیزی زیرش بود... یه کشش. یه اعتمادی که کم‌کم ساخته شد.
و اینکه تا آخر داستان عشقشون تموم نشد، بلکه قوی‌تر شد... (البته امیدوارم پایدار بمونه!) وسط اون همه بی‌رحمی و جنگ ..  

در مورد شخصیت‌های دیگه هم، واقعا خوب کار شده بودن. هر کی یه نقشی داشت، یه دلیل؛ بعضیا حتی اگه فقط یکی دو صحنه بودن، ولی تو ذهنم موندن.

شخصیت‌ها همه‌شون یه جوری طراحی شدن که یا عاشقشون می‌شی یا ازشون می‌ترسی، ولی هیچ‌کدوم بی‌هویت نیستن. هر کدوم یه تیکه‌ از پازل این دنیا رو کامل می‌کنن.

شاید این فقط "جلد اول" باشه، ولی برای من یه سفر کامل بود. سفری که هم عشق داشت، هم جادوی پنهان، هم صدایی بلند از دل یه دختری که نمی‌خواست فقط تماشاچی دنیاش باشه.
نه فقط به‌خاطر داستان، بلکه به‌خاطر جین، احمد، شزاد، هاله و خیلی‌های دیگه...
      
26

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.