یادداشت Soli
1404/4/14
دیدی چی شد؟ بازم یه نفر داشت از کنار کتابخونه مامانش رد میشد و چشمش به چند تا کتاب جدید افتاد و وسوسه شد و قولایی که به خودش داده بود رو یادش رفت و نشست یه کتاب جدید رو شروع کرد و تموم کرد. چرا کتابخونه مامان اینجوریه؟ انگار هر دفعه یه سری کتاب جدید توش ظاهر میشن. خوشمان آمد، مجموعه جالبی بود. داستانهای موردعلاقهم، "خدا کند تو هیچوقت خواب خوب نبینی!"، "در خانهی سیاه من بمان" و "پیراهن پارهپارهی عبدالله" بودن.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.