یادداشت مهدی لطفآبادی
1401/12/15
از اولین کارهای بیضایی هستند و حس میکنم اون خامی تازهکاریشون باعث شده تا نماد پردازیهای بسیار مشخص و رویی داشته باشند... تو نمایشنامهی ضیافت شبان، یک رهبر جامعه است (احتمالاً مصدق) که از رهبری خسته شده! تو کتاب میراث هم بزرگان با هم درگیرند و این وسط دزدها غارتشون میکنند. این وسط هم کاری از دست مردم عامه (نوکر و کلفت) برنمیاد... حتی فکر میکنم سه شخصیت اصلی بزرگ آقا و میان آقا و کوچک آقا هم نماد جریانهای سیاسی راست، میانه و چپ باشند (از اونجایی که بزرگآقا محافظهکار و به دنبال حفظ سنتهاست و کوچکآقا به دنبال عوض کردن و نو کردن همه چیزه! یه بحثی جدای خود متن هم هست که کاش هیچموقع آقای بیضایی نمایشنامههاش رو به انتشارات روشنگران نمیسپرد! جدای از صفحهآرایی قدیمی و بدشکلشون؛ ایرادات عجیبی دارند! صفحهی 26 و 27 نمایشنامهی ضیافت جا به جا چاپ شده بود (شمارهی صفحهها هم جا به جا بود، یعنی یه صفحه رو میخونید و هی با خودتون میگید چرا یهو از اونجا پرید اینجا تا وقتی به صفحهی بعد میرسید و میفهمید داستان چیه)... از ایرادات تایپی و جا به جایی دیالوگها تو عنوان نقشها هم که تا دلتون بخواست داشت! یعنی هیچکس این نمایشنامهها رو قبل از چاپ نخونده که یه ویراست تایپی حداقل روش داشته باشه؟
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.