یادداشت محمدقائم خانی
1402/3/2
3.5
4
. چه چیزی میتواند انزجار آنی و شدید و بیدلیل انسانی را نسبت به انسانی دیگر – به خصوص بیآزار و معصوم- توضیح دهد؟ شاید هم همین معصومیت و بیآزاری انگیزه اصلی باشد! در مورد مسائل معمولی، یک شناخت سطحی از هستی و وجود کافی به نظر میرسد ولی من مطمئن نیستم که برای پی بردن به اعماق وجود فرد، بتوان گفت که طبیعت انسان و دنیا یکی است و شناخت آن دو، احتیاج به دو دانش مختلف نداشته باشد. چیزی در حسد وجود دارد که در تمام دنیا، صرف نظر از ملیت، فرهنگ و مذهب، آن را حتی بدتر و شرمآورتر از جنایت میداند. هیچکس به داشتن آن اقرار نمیکند. لحظاتی است که واقعاً غیرممکن است که آدم بتواند بگوید که آیا فردی عاقل است و یا در حال از کف دادن عقل خود و ورود به مرحله جنون میباشد. من هرگز از مسئول عرشه کینهای به دل نداشتهام. متأسفم که او مرده. اصلاً قصد نداشتم او را بکشم. اگر توانسته بودم از زبانم استفاده کنم، هرگز دستم را به رویش بلند نمیکردم. اما او توی روی من دروغ گفت و آن هم در حضور فرماندهام و من مجبور بودم جوابی به او بدهم و فقط توانستم جوابم را با مشت ادا کنم. خدا به من کمک کند! پزشک کشتی: «مرگ راحت هم لغتی است مثل نیروی ارادهای که قبلاً ذکر کردید. من در حال حاضر و با معلومات فعلی خود به آنها اعتقادی ندارم. این کلمات خیالی و ماوراءالطبیعه بوده و یا به عبارت بهتر با اخلاق یونانیها سازگارتر است.»
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.