یادداشت مو.کریمی
1402/1/20
کتاب در اولین نگاه یادآور «طاعون» آلبر کامو است. اولین شباهت دو کتاب در شرح وقایع دوران همهگیری (طاعون) یا تلاش برای اجتناب از همهگیری (فقط یک طاعون ساده) و پیگیری سرنوشت شخصیتهای داستان است؛ و شباهت دوم در لحن سرد دو روایت. این لحن را میتوان با توجه به پسزمینههای فکر دو نویسنده فهمید: کامو نویسندهی اگزیستانسیالیستی بود که بخش بزرگی از حیات فکری خود را به مسئلهی زندگی و پوچبودن یا نبودن زندگی و البته خودکشی (تبلور دو مسئلهی اول) اختصاص داد؛ درمقابل، اولیتسکایا نویسندهای با پیشزمینهای علمی (زیستشناسی) است که بخش بزرگی از عمرش را تحت سیطرهی حکومتی توتالیتر به سر برده (مسئلهای که بهوضوح در لحن سرد و گاهاً خشن اولیتسکایا دیده میشود). تفاوت عمدهی دو کتاب اما ورود کامو به مسائل اخلاقی زندگی و تمرکز اولیتسکایا به شرح زندگیِ خشک، خشن و غیراخلاقی در حکومتی توتالیتر است. گرچه بنمایه اصلی داستان اولیتسکایا برآمده از واقعهای تاریخی است، نمیتوان کتاب را با هدف دستیافتن به شناختی دقیقاً تاریخی از موضوعی خاص خواند؛ همانطور که نویسنده در مصاحبهی انتهای کتاب نیز ذکر کرده خودش هم با واسطه از اصل ماجرا با خبر شده (میتوان تصور کرد که اساساً چنین اتفاقی بهوقوع نپیوسته). اما با قراردادن کتاب کنار روایتهایی دیگر از زندگی در اتحاد جماهیر شوروی میتوان برواقعگرایی روایت صحه گذاشت و داستان را به عنوان شرحی از زندگی رقتبار مردم در عصر شوروی خواهند. موضوع قابلتوجه دیگر البته شیوهی برخورد حکومت با احتمال همهگیری است که نمودی از آن را در برخی کشورها، بهویژه چین در دوران عالمگیری کووید ۱۹ دیدیم. شیوهی برخوردی که گرچه احتمالاً مؤثرترین شیوهی برخورد باشد، نمیتوان مطمئن بود اخلاقیترین شیوهی برخورد بوده باشد. در نهایت، احتمالاً تأثیرگذارترین بخش از کتاب نه شیوع طاعون و برخوردهای حکومت با آن که اعترافاتی بود علیه خود و نزدیکان خود برای فرار از درگیرشدن در ماجراهایی مرموز، بهعنوان بخشی از زندگی معمول در شوروری. که احتمالاً عکسالعملی است به نااطمینانیِ زندگی در محیط خفقانزدهای چون شوروی.
24
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.