یادداشت علی
دیروز
"بازی کردن با توهمات دیگران کار درستی نیست. این کار باعث میشه به اون توهمات وابستهتر بشن..." اتاق ورونیکا اولین تجربه من از کارهای آیرا لوین بود. میشه گفت که یکی از اولین نمایشنامههایی بود که به طور جدی خوندم و با این کار نمایشنامه خوانی رو شروع کردم. این نمایشنامه در ظاهر یک اتفاق عادی به نظر میرسه که افراد از روی ترحم و دلسوزی و مهربانی نسبت به افراد ضعیف و ناتوان کمک میکنن ولی لوین اومده تا ثابت کنه زیر نقاب سادهی آدمها، میتونه چه هیولاهایی خوابیده باشه. داستان نمایشنامه از جایی شروع میشه که دو نفر برای قرار به رستوران میرن و زوج کناریشون به نحو عجیبی از دیدن دختر میز بغلی خوشحال میشن و اون رو شبیه ورونیکا؛ یکی از آشنایانی که خیلی سال پیش از دست دادن میدونن. با دختر قرار میذارن که همراه با دوستش فرداش به خونشون بره چرا که ورونیکا با اینکه سالهاست که فوت کرده اما مادری داره که مریض احواله و تو توهماتش هنوز هم فکر میکنه ورونیکا زنده است و از دستش ناراحته و این زوال عقلی باعث شده که روزهای آخر زندگیشو با عذاب وجدان بگذرونه. و حالا اون دو نفر از دختر میخوان که برای چند دقیقه نقش ورونیکا رو بازی کنه و به مادرش بگه که من از دست تو هیچ ناراحتیای ندارم و ما با هم هیچ مشکلی نداریم. تا اینجا همه چیز عادیه و فقط ممکنه حس ششم شما کمی شما رو قلقلک بده که یه جای کار میلنگه، ولی خب تا نخونی متوجه نمیشی داستان از چه قراره. کتاب رو خیلی دوست داشتم. به کسایی که به سبک های جنایی، معمایی، تریلر و دلهره و تعلیق علاقه دارن توصیه میکنم. هم کوتاهه، هم روان، هم شاهکاره و هم داستانی داره که حالا حالا ها قرار نیست فراموشتون بشه. این یکی رو تضمینی گردن میگیرم. برگریزان پیشنهاد سرآشپز. اتاق ورونیکا اثر آیرا لوین ترجمه شهریار برزگر نشر بیدگل نمره : ۵/۵
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.