یادداشت مونا نظری

ساعت مادربزرگ
        
پاتریشیا دختر نوجوانِ آرام و درونگرایی است که با مادر جسور، پُرکار و برونگرایش رابطه ی ناکارآمدی دارد. حالا بخاطر جدایی والدینش مجبور است مدتی را پیش خانواده خاله اش بماند. اما رابطه اش با دخترخاله و پسرخاله ها هم چندان دلچسب نیست.

تنهایی در محیط جدید و رابطه ناکارآمدی که با مادرش دارد او را بی اندازه رنج میدهد، هیچ امیدی به بهبود اوضاع ندارد تا اینکه به طرزی جادویی به گذشته مادرش وصل میشود و رنجهایی که در خانه اش از سر گذرانده را میبیند.

این سرآغاز یک رابطه تازه با مادر، خانواده مادری و جهان اطرافش است...

تبعیض جنسیتی، کلیشه های جنسی، خانواده و روابط فامیلی از موضوعاتی است که به خوبی و در تاروپود این داستان طرح میشوند.


      
21

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.